آتش آذر
http://rajanews.com/node/341260
سناریوی آخرالزمانی «آتش آذربایجان» قبل ظهور
در باورداشت مهدویت، ظهور امری تصادفی، تلقی نمیشود؛ بلکه واقعهای است که با زمینهسازی و تمهیدات زمینهسازان (ممهدون) شکل میگیرد[3] از اینرو در منابع فریقین، قیامهای حق قبل از ظهور (رجل من اهل قم، خراسانی و یمانی) معرفی شده و اوصاف "ممهدون و زمینهسازان" ظهور در احادیث فریقین شیعه و اهلسنت نیز ذکر شده است[4]؛ در مقابل دشمنان و جبهه باطل نیز بیکار ننشسته و با ایجاد فتنهها و جنگها و بحرانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی بر علیه جبهه حق دسیسهچینی میکنند. از اینرو شایسته است «حوادث پیرامونی» در محدوده جغرافیایی کشورهای نقشآفرین عصر ظهور با تاکید بر رویدادهای تاثیرگذار در آینده، رصد گردد تا «جامعه منتظر» برای مقابله با آنها آماده شود[5] و «حکومت زمینهساز» درباره نقشهها، طرحها و توطئههای دشمنان هشدار و آگاه سازد.[6]
نسخه شناسی گزاره «آتش آذربایجان» قبل ظهور
گزاره آتش آذربایجان «لابدّ لنار» در الغیبة نعمانی نقل شده است[7] و البته در دیگر کتب حدیثی شیعه از جمله کتاب الملاحم و الفتن[8] ابن طاووس، کتاب إثبات الهداة[9] حر عاملی، نیز تکرار شده است:
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنَّهُ قَالَ لِی أَبِی: لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِیجَانَ لَا یَقُومُ لَهَا شَیْءٌ وَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْواً وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ عَلَى کِتَابٍ جَدِیدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِیدٌ وَ قَالَ وَیْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ.[10]
ابوبصیر از امام صادق روایت کرده که آن حضرت فرمود: پدرم- امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: ناگزیر آتشى (جنگی) از منطقه آذربایجان، زبانه خواهد کشید که هیچ چیز در مقابلش نتواند ایستاد (گسترش مییابد)، چون چنین شود خانهنشین باشید (بىطرف بمانید) و تا آنگاه که ما در خانه نشستهایم شما نیز در این آتش خانهنشین باشید و چون قیام کننده از طرف ما (امام عصر) حرکت مىکند و فعّالیت خود را آغاز کرد به سوى او بشتابید اگر چه بر دست و زانو (به هر نحو ممکن). به خدا سوگند گوئى هماکنون به او (امام مهدی) مىنگرم که میان رکن و مقام در مکه به فرمانى جدید از مردم بیعت مىگیرد، فرمانى که بر عرب، سخت گران است، و پدرم فرمود: واى بر سرکشان عرب از شرّى که به آنان هنگامه ظهور روى خواهد کرد.
بنابراین همه کتب شیعی نسخه «لابدّ لنار» را ثبت و ضبط کردند لکن در نسخه متاخر (کتاب بحارالأنوار)، نسخه «لابدّ لنا» ترجیح داده شده است[11] و در ادامه به جایگاه اختلاف نسخ در تفاوت دیدگاهها نیز اشاره خواهد شد.
لازم به ذکر است گزاره «آتش آذربایجان قبل ظهور» در الغیبة نعمانی، دو طریق دارد: الف. سند اول (ابیحمزه بطائنی از ابوبصیر از امام صادق) چون در دوران استقامت بوده، حدیث موثق است؛ ب. سند دوم (وهیب بن حفص از ابوبصیر از امام صادق) از نظر سندی، حدیث صحیح و معتبر است.[12]
اعتبارسنجی «محتوایی» جنگ آذربایجان
آتش آذربایجان: جنگ
البته «نار» به معنای حقیقی آن یعنی وقوع آتشسوزی هرچند محتمل است لکن به قرینه سایر احادیث که از وقوع جنگ در منطقه ارمنیه و آذربایجان گزارش شده[13] تعبیر اشعار به درگیری نظامی و جنگ دارد؛ ضمن اینکه به قرینه عبارت بعدی «أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ» که مصطلح حدیثی است و در «تراث مهدوی»، این عبارت و مشابه آن: اجْلِسُوا فِی بُیُوتِکُم[14]، لَا تَبْرَحِ الْأَرْضَ[15]، حِلْساً مِنْ أَحْلَاسِه[16] با توجه به «خانواده حدیثی»، جملات مشهور امامان معصوم برای ممانعت شیعیان از شرکت در فتنهها[17] و قیامهای نظامی مخالف دیدگاه اهلبیت و جنگهای مضرّ به کیان شیعه و ترک قتال[18] استعمال میشده است[19]؛ از اینرو احتمال آتشسوزی در منطقه آذربایجان، احتمال ضعیف و بلکه منتفی است و در واقع «نار آذربایجان» اشاره به جنگ دارد.
حال درباره گزاره نار (آتش) آذربایجان که کنایه از جنگ است، دو احتمال مطرح است: صدور جنگ از سمت آذربایجان یا وقوع جنگ در منطقه آذربایجان (محدوده جغرافیای آذربایجان در زمان امام معصوم)[20] و نیز با توجه به حرف «مِنْ»، عبارت بدینگونه خواهد بود که: جنگ از سمت آذربایجان[21] یا جنگ در منطقه آذربایجان[22] مقصود است. البته هر دو دیدگاه قابلجمع است و فرقی هم ندارد. زیرا در ادامه به سرایت آتش جنگ به سایر مناطق تصریح شده است. بنابراین، نار (آتش) آذربایجان، چه بسا این تلمیح و اشاره بلیغ را نیز با خود به همراه دارد که شروع جنگ، از سمت آذربایجان و در این منطقه تاریخی خواهد بود (لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِیجَانَ) و البته آتش جنگ، آرام نخواهد شد و به سایر مناطق نیز گسترش خواهد یافت (لَا یَقُومُ لَهَا شَیْء).
چرایی تعبیر نار (آتش) آذربایجان
و علت اینکه چرا برای افاده مفهوم جنگ، به جای کلمه «نار» از واژه «حرب» استفاده نشده، این است که در لغت عربی علاوه بر اینکه استعمال واژه «نار» برای جنگ، تعبیر شایع و مشهوری است[23]، در عین حال نشانگر این است، در صورت عدم جلوگیری از آتش، آنگاه شعلههای آن به سایر نقاط نیز گسترش پیدا خواهد کرد[24] و در این صورت با عبارت بعدی (لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ: هیچ چیزی یارای ایستادگی در برابر آتش جنگ ندارد) نیز سازگاری بیشتری دارد. همچنین به قرینه اینکه به شیعیان توصیه شده است در جنگ منطقه آذربایجان شرکت نکنید (أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ)، نشانگر این است که شرّ و فتنه جنگ، گریبانگیر کشورهایی خواهد شد که در این جنگ وارد شدهاند.[25]
ضمن اینکه اگر واژه «حرب» استعمال میشد، ناگزیر یکی از طرفین جنگ شروعکننده آن خواهد بود درحالیکه انتخاب واژه «نار به معنای آتش» مشعر به این است که علاوه بر متخاصمین، از ناحیه کشورهای غیر از طرفین جنگ، نیز احتمال دارد که بر شعلههای آتش، دمیده و دامن زده شود و گسترش یابد. از اینرو تعبیر نار (آتش) آذربیجان برای سرایت جنگ به سایر نقاط (لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ)، تعبیر رساتر و بلیغتری است و در واقع این عبارت از فصاحت و بلاغت امام معصوم در اِخبار دقیق از حوادث آخرالزمان حکایت دارد.
با این پیشفرض و «مبنای کلامی» که امام معصوم بر قرآن احاطه کامل دارد و در انتخاب کلمات و عبارات حدیثی، دقیق و حساب شده، رفتار میکنند و نیز با توجه به استعمال واژه «نار» در قرآن که آتش «مهمترین و سختترین عذاب خداوند» معرفی شده است[26] و به قرینه اینکه امام معصوم تاکید نموده است شیعه در این جنگ شرکت نکند (عدم مداخله مستقیم نظامی جبهه حق)، درمییابیم که آتش جنگ به منزله «عذاب» برای جبهه باطل خواهد بود که بتدریج فراگیر نیز خواهد شد (لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ) و بدینسان موجب تضعیف دشمنان خواهد شد.
محدوده جغرافیایی آذربایجان
و اما اینکه آذربایجان، دقیقا کدام منطقه مقصود است؟ آذربایجان داخل ایران یا آذربایجان خارج از محدوده جغرافیایی ایران؟ نمیتوان قضاوت قاطعی داشت. زیرا بلاد آذربایجان در زمان صدور نص[27]، منطقه وسیعی را شامل میشده است و مشتمل بر مناطقی در آذربایجان ایران (اردبیل، آذربایجان غربی و شرقی) و مناطقی همچون اَرَّان و جمهوری آذربایجان تا برزند (تفلیس) گرجستان در قلب قفقاز نیز ادامه داشته و حتی محدوده وسیعی از جنوب غربی روسیه و شمال شرقی ترکیه تا سواحل دریای سیاه (بحر القرم) متصل به جزیره کریمه را شامل میشود و تا مرزهای امپراطوری بیزانس (روم شرقی) امتداد داشته است:
اَذرَبِیجَان: إقلیمٌ واسع و من مشهور مدائنها تبریز[28] و أجل مدنها قدیما أردبیل[29] من أردبیل إلى برزند[30] من کور آذربیجان[31] أَرَّانُ فی آخِرِ حُدُودِ أَذرَبِیجَان[32] نَخْجُوان بَلَدٌ بأَقْصَى أَذْرَبِیجان[33] و ایضا بعض البلاد التی على ساحل بحر القرم حدود بلاد الروم.[34]
بنابراین هرچند دقیقا مشخص نیست مقصود از آتش جنگ در آذربایجان، کدام ناحیه معیّن، مراد است؟ اما قدر متیقّن، جنگ در محدوده سرزمین «آذربایجان تاریخی» که تا سواحل دریای سیاه نیز امتداد داشته است، برپا خواهد شد.
در واقع امروزه علاوه بر آذربایجان ایران بر مناطق وسیعی در کشورهای آذربایجان، ارمنستان و امتداد آن در قلب قفقاز و تا سرزمینهای واقع در سواحل دریای سیاه (بحر القرم)، مفهوم «بلاد آذربایجان» اطلاق میشده است و البته به دلیل تغییر مرزهای جغرافیای در طول تاریخ، مرزبندی مشخص و دقیق این مناطق و تفکیک این مناطق از یکدیگر، سخت و دشوار بوده است:
أرمینیة و أرّان و أذربیجان ... هذه ثلاثة أقالیم عظیمة قد جمعها أرباب هذا الفن فی الذکر و التصویر[35] لتداخل بعضها بالبعض و تعسر إفرادها بالذکر و قد ضممنا إلیها أیضا بعض البلاد التی على ساحل بحر القرم.[36]
بنابراین مقصود از آذربایجان در لسان احادیث و کتب جغرافیا، سرزمین تاریخی آذربایجان است و نه کشور آذربایجان[37] اما اینکه امام معصوم، شیعه را به عدم مداخله نظامی در جنگ آذربایجان فراخواندند (فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ)، بیانگر این است که این جنگ، ابتدا در مناطقی خارج از محدوده جغرافیای «حکومت شیعه زمینهساز» رخ خواهد داد که در ادامه شواهد دیگر نیز بیان خواهد شد.
بینتیجه بودن تلاشهای بینالمللی
درباره عبارت «لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ»[38] در تحلیل گزاره حدیثی جنگ آذربایجان قبل ظهور، سه احتمال مهم، مطرح است:
1. هرچند مبداء جنگ از منطقه «آذربایجان تاریخی» شکل خواهد گرفت لکن به سایر مناطق و کشورها نیز گسترش خواهد یافت. زیرا آتش وقتی از ناحیهای شروع شود اگر نتوان با آن مقابله کرد (لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ)، طبیعی است که به سایر مناطق نیز سرایت خواهد کرد. همپچنین بیانگر این است که تلاشهای بینالمللی برای جلوگیری از شعلهور شدن آتش جنگ آذربایجان بینتیجه خواهد بود و جنگ فراگیر خواهد شد و نقش محوری در آغازین شعلههای جنگ جهانی قبل از ظهور، ایفا خواهد کرد.
جنگ قرهباغ به درازای عمر دو کشور آذربایجان و ارمنستان
2. ضمن اینکه احتمال دارد مداخله نظامی کشورهایی به علت تضاد منافع در جنگ منطقه آذربایجان، میتواند یکی از دلایل عدم کنترل آتش این جنگ باشد؛ 3. همچنین احتمال دارد با توجه به جوهر معنایی عبارت «لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ» یکی از مصادیق بارز آتش این جنگ، استفاده از سلاح منحصربفرد نظامی در میدان جنگ باشد که وقتی رخ داد، اثرات مرگبار آن به هیچ عنوان قابل جلوگیری و عدم اشاعه به سایر نقاط نیست.
بنابراین با توجه به عبارت «لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ» علاوه بر «تاکید» بر وقوع جنگ، سه احتمال: گسترش آتش جنگ، بینتیجه بودن تلاشهای بینالمللی و یا استفاده از سلاح منحصربفرد نظامی که اثرات مرگباری و جبرانناپذیری دارد، مطرح است.
عدم مداخله نظامی مستقیم در جنگ آذربایجان
درباره عبارت «أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ» -با توجه به «معانی لغوی»[39] و «خانواده حدیثی»[40] این مصلح حدیثی در تراث مهدوی- در تحلیل گزاره جنگ آذربایجان قبل ظهور، پنج احتمال مهم، مطرح است:
1. اینکه به شیعیان توصیه شده که در خانههایتان باشید و مداخله مستقیم نظامی نکنید (أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ)، خود قرینه بر این است که آتش جنگ و فتنهانگیزی توسط دشمن از سمت آذربایجان طراحی و برنامهریزی خواهد شد؛ 2. و نیز بیانگر این است شیعه در این جنگ، شرکت ندارد زیرا در غیر اینصورت چگونه ممکن است امام معصوم دستور عدم مداخله نظامی بدهد در حالیکه «شیعه زمینهساز» نیز یکی از طرفین جنگ است؟
3. و نیز عبارت «أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ» قرینه بر این است که منظور از آذربایجان، آن مناطقی از سرزمین «آذربایجان تاریخی» که خارج از مرزهای ایران قرار دارد، مقصود است و الا چگونه امکان دارد امام معصوم، شیعیان را در برابر جنگی که در خاک و وطنشان رخ داد، دعوت به عدم مقابله نظامی نماید در حالیکه دفاع در برابر تجاوز دشمن، واجب شرعی است.
4. با دعوت به بیطرفی، میتوان دریافت جنگ ناحیه آذربایجان برای دین و مذهب نیست و طرفین جنگ بر حق نیستند بلکه جنگ بر سر منافع دنیوی است[41]؛ 5. و نیز بیانگر این مهم است جنگ، ارتباط موثر با زمینهسازی ظهور و محور مقاومت شیعی ندارد. بلکه وظیفه اصلی قوای نظامی در عین مراقبت از حدود و ثغور و مرزها، باید توجه به حوادث جغرافیایی مثلث «کوفه، مکه و قدس» باشد؛ زیرا احتمال دارد آتش این فتنه، نقشه و برنامهریزی دشمنان برای درگیر کردن قدرت نظامی شیعه برای غفلت از حوادث «جغرافیای ظهور» بویژه در عراق[42]، شام و فلسطین صورت گرفته باشد. زیرا چگونه ممکن است آتش جنگ آذربایجان در «فرایند ظهور» حضرت، موثر باشد اما امام معصوم دستور عدم حمایت و همکاری را صادر نمایند؟
تاکید مجدد و هشدار بر عدم مشارکت نظامی در جنگ آذربایجان
درباره عبارت «أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا» -با توجه به «معانی لغوی»[43] و «خانواده حدیثی»[44] این مصلح حدیثی در تراث مهدوی- در تحلیل گزاره جنگ آذربایجان قبل ظهور، این احتمال مهم، مطرح است:چه بسا «تاکید مجدد» معصوم بر عدم مشارکت در جنگ، تلمیحی باشد به این مساله که احتمال دارد یکی از طرفین جنگ، شیعه را به مشارکت فعال و مداخله نظامی در این جنگ فرا بخوانند لکن «نهی و تاکید مجدد» امام معصوم، هشداری است که کیان شیعه نباید در این جنگ، دخالت مستقیم نظامی داشته باشد زیرا فتنه طراحی شده از سوی دشمنان است؛ به گونهای که مخالفین شیعه نیز به این بهانه وارد جنگ با محور مقاومت شیعی شوند و از این رهگذر موجب تضعیف و استهلاک قدرت نظامی مقاومت شیعی گردد.
اوج اقتدار و آمادگی نظامی قبل ظهور
اما در عین حال عبارت پایانی، بیانگر این است که شیعه باید «اوج آمادگی نظامی» را حفظ نماید تا در هنگام نصرت امام عصر با تمام قوا در اختیار وی قرار گیرند (فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْوا)؛ ضمن اینکه این حوادث در آستانه ظهور است و مخاطراتی فراوانی شیعه را تهدید میکند از اینرو باید در اوج اقتدار نظامی در برابر دشمن صفآرایی نمایند[45]. کما اینکه در توصیف زمینهسازان ظهور، تصریح شده است که در مراحل پایانی منتهی به ظهور امام عصر، در وضعیت «آمادهباش جنگی» برای مقابله با دشمن هستند.[46]
حال آیا میتوان در برابر تهدیدات فراوان قبل ظهور، فقط به «آمادگی فردی» نظامی بسنده کرد؟[47] و البته این عبارت (فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْوا )[48] در تراث مهدوی با توجه به «احادیث همخانواده» به «فعالیت منسجم نظامی شیعه زمینهساز» اشاره دارد[49] و مقصود، تحرکات فردی نیست. زیرا با تشکیل «خانواده حدیثی»، درمییابیم وظیفه شیعیان، پیوستن به زمینهسازان و ملحق شدن به پرچمهای هدایت قبل ظهور (پرچم یمانی و خراسانی است)[50]؛ و به همین دلیل برخی اصحاب خاص امام عصر، سخن معصوم را تمکین کرده و در سپاه اعزامی ایرانیان به عراق برای مقابله با دشمن، حضور دارند.[51]
و از این رهگذر میتوان برداشت غلط و اشتباه مخالفین «تشکیل قدرت منجسم شیعی» -تحت شعار واحد «زمینهسازی» در «جغرافیای ظهور»- را بیش از بیش احساس کرد. زیرا چگونه ممکن است نقشههای پیچیده جبهه باطل را خنثی نمود در حالیکه شیعه قبل ظهور از قدرت نظامی سختافزاری و نرمافزاری به هدف یاری امام عصر برخوردار نباشد؟ زیرا به قرینه اینکه جبهه باطل و در راس آن دشمن اصلی امام عصر[52]، سفیانی[53] که حمایت مثلث «غربی[54]، عبری[55]، عربی[56]» را به همراه خود دارد؛ باید جبهه حق و محور مقاومت شیعی نیز تحت پرچم واحد و شعار واحد «زمینهسازی ظهور»، قدرت نظامی خویش در «جغرافیای ظهور» و محیط پیرامونی را تحکیم بخشد.
البته این مهم بر عهده «ایرانیان» نهاده شده است[57] که نقش مدیریت و سرپرستی جهان تشیع و رهبری امت در مواجهه با دشمن و جبهه استکبار (مثلث شوم غربی، عبری و عربی)[58] بر عهده آنان نهاده شده است که توانسته تحت پرچم «جبهه حق» و شعار واحد «زمینهسازی» با گردهم آوردن شیعیان از مناطق مختلف جغرافیای ظهور- عراق (عصائب العراق)[59]، یمن (اهل الیمن)[60]، لبنان و فلسطین (ابدال الشام)[61] - در مثلث «کوفه، مکه و قدس»، فرایند امر ظهور را برای تشکیل حکومت حقه جهانی حضرت ولیعصر مهیا و فراهم سازند.[62]
ظهور امام عصر منجی موعود
به قرینه اینکه « مُتَحَرِّکُنَا»، در ادامه چنین توصیف شده است: که با او بین «رکن و مقام» در مکه بیعت میشود[63]، به یقین مقصود «امام مهدی» است. زیرا متواتر است که امام عصر از مکه، ظهور و قیام خواهند فرمود[64] و اما اینکه چرا با اینکه میشد تعبیر «قائم آلمحمد»[65] -که تعبیر صریحتری است- ذکر شود اما اصطلاح «مُتَحَرِّکُنَا» استعمال شده است، وجوه مختلفی میتوان بیان کرد از جمله زیرا قبل از این عبارت، دعوت به سکون و عدم تحرک نظامی شده است اما برای اینکه مخاطب گمان ننماید که عدم مداخله نظامی، بیحد و مرز است، با استعمال لفظ «متحرّکنا» برای امام عصر، به مخاطب این پیام را گوشزد میکند که در عین حال باید آمادگی کامل نظامی وجود داشته باشد تا به محض اعلان «ساعت صفر» ظهور و قیام جهانی حضرت، زمینهسازان ظهور و محور مقاومت شیعی با آمادگی کامل نظامی[66] در میادین رزم با دشمن، حضور فعال داشته باشند. بنابراین مناسب مقام چنین اقتضایی دارد.
اقوال مختلف در گزاره آتش آذربایجان قبل ظهور
همانطور که بیان گردید گزاره «آتش آذربایجان» در الغیبة نعمانی نقل شده است و البته در دیگر کتب حدیثی شیعه از جمله کتاب الملاحم و الفتن[67] ابن طاووس، کتاب إثبات الهداة[68] حر عاملی، نیز تکرار شده است. بنابراین همه کتب شیعی نسخه «لابدّ لنار» را ثبت و ضبط کردند لکن در نسخه متاخر (کتاب بحارالأنوار)، نسخه «لابدّ لنا» ترجیح داده شده است که همین اختلاف نسخ، موجب برداشتهای گوناگون و در این رابطه «سه دیدگاه مهم» مطرح شده است:
دیدگاه اول: قیام آذربایجان در حمایت از حکومت زمینهساز
در کتاب بحارالأنوار علامه مجلسی به جای عبارت «لابدّ لنار»، عبارت «لابدّ لنا» است[69] که برخی از معاصرین نیز این نسخه را برگزیدهاند[70] و در تقویت نظریه خویش، شواهدی نیز اقامه میکنند[71]؛ آنگاه موافقان این دیدگاه، گزاره «لابدّ لنا من آذربیجان» را اینگونه معنا میکنند: آذربایجان قطعا در جهت حمایت از ما اهلبیت است (پرچم هدایت و و ذخیره الهی است برای انقلاب امام مهدی)[72] و این واقعه حتما به وقوع خواهد پیوست. در اینصورت اشاره به قیام مردمی در غرب ایران (آذربایجان) در جهت تقویت جبهه زمینهساز شیعی و حمایت از فرایند امر ظهور حضرت دارد[73]؛ کما اینکه قیامهای مردمی دیگری در نقاط مختلف ایران از جمله شمال ایران (دیلم و جیلان) و شرق ایران (خراسان) در سال ظهور شکل خواهد گرفت[74] و در نهایت همه این حرکتهای مردمی، موجب تقویت موافقین حضرت در ایران و جبهه سید خراسانی و حکومت زمینهساز خواهد شد. زیرا چنین به نظر میرسد قبل از ظهور، صحنه سیاسی ایران، شاهد اختلاف و رویارویی مخالفان (غربگرایان) با موافقان (زمینهسازان) امر ظهور در این کشور است[75] و در واقع حرکت مردم در آذربایجان و دیگر نقاط ایران در جهت تایید حکومت زمینهساز و تسهیل فرایند ظهور خواهد بود.[76]
ابهامات و سوالات
لکن این دیدگاه با ابهاماتی روبرو است: زیرا نسخه «لابدّ لنا»، نسخه ضعیف و شاذ است ضمن اینکه در صورت اختلاف نسخ، نسخه کتاب اصلی و منبع، ارجح است و کتاب الغیبۀ نعمانی، تقدم رتبی و علمی نیز دارد؛ مضاف براین نسخه «لابدّ لنار» در دیگر کتب حدیثی نیز تکرار شده است[77]؛ اما نسخه «لابدّ لنا» در کتاب بحارالانوار در عین اینکه «نسخه متاخر» است، «نسخه منفرد» نیز است و در هیچ کتاب دیگری مشابه آن وجود ندارد. نویسندگان آثار مهدوی نیز همگی نسخه متقدم (لابدّ لنار) را پذیرفتهاند و از نسخه متاخر اعراض کردند[78] ؛ از مجموع آنچه بیان گردید، نسخه «لابدّ لنار» اصح است.
ضمن اینکه اگر فرض بر صحت نسخه «لابدّ لنا» باشد، تناقض و ابهام محتوایی نیز پیش خواهد آمد: زیرا «صدر حدیث» میفرماید: در منطقه آذربایجان، قیام مردمی در جهت حمایت از آرمان امام مهدی شکل خواهد گرفت و طبیعتا هرکسی توان دارد باید به آن بپیوندد زیرا قیامی مورد تایید اهلبیت است (لنا) و چیزی هم جلودار این قیام نخواهد بود (لایقوم لها شیء) اما «ذیل حدیث» به صراحت میفرماید: شیعه در خانه هایشان باشند (احلاس بیوتکم، کنایه از عدم مشارکت) و شیعیان در این قیام شرکت نکنند[79]. چگونه است در عین اینکه قیامی مورد تایید اهلبیت و یاری امام عصر است اما شیعه نباید در این قیام شرکت کند؟ بنابراین دیدگاه استاد کورانی با ابهام روبرو است.
ضمن اینکه منطقه آذربایجان قدیم، منطقه وسیعی بوده و شامل مناطقی خارج از ایران نیز میشود و معلوم نیست قطعا آذربایجان داخل ایران مراد است یا خارج از ایران؟ حال چگونه وقتی استدلالی بر پایه احتمال بنا نهاده شده است، چنین مطرح شود که در راستای تایید حکومت زمینهسازان ایرانی، قیامی شکل خواهد گرفت؟ در حالیکه نصیحت اهلبیت به عدم مشارکت شیعه در این قیام است. و البته در فصول قبلی، نیز شواهد متعددی در ضعف این دیدگاه بیان گردید.[80]
دیدگاه دوم: آتش آذربایجان و شعلههای آغاز جنگ جهانی قبل ظهور
دیدگاه دوم، عبارت «لابدّ لِنَارٍ» و ارتباط آتش آذربایجان با جنگ جهانی قبل از ظهور را مطرح میکند و همانطور که بیان گردید منظور از آذربایجان، مناطقی خارج از ایران، مقصود است[81] و در واقع اشاره به فتنههایى دارد که از سمت آذربایجان مانند آتش به سایر نقاط نیز شعلهور مىشود و به قرینه «لَایَقُومُ لَهَا شَیْء» بتدریج گسترش مییابد[82]؛ در فرض صحت این دیدگاه، به قرینه «أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ»، آتش آذربایجان در زمره حوادث ایران محسوب نمیشود بلکه مربوط به شرارههای جنگ جهانی قبل از ظهور خواهد بود و به شیعیان توصیه شده است نقش بیطرفی را در پیش بگیرند.[83]
البته شعلههای آتش جنگ جهانی در اثر عوامل مختلفی ایجاد خواهد شد و در کنار آتش آذربایجان، حوادث دیگری همچون: اختلاف ترک با روم، حوادث شرق سوریه (قرقیسیا)، اختلاف بین غربیها (هرج الروم)، اختلاف شرق با غرب و ... این حادثه را رقم خواهند زد.
اختلاف ترکها با غربیها
قبل ظهور از اختلاف ترکها با رومیها به دلیل تضاد منافع در مناطق مختلف، سخن به میان آمده است که یکی دیگر از عواملی است که جنگها در سراسر جهان، شعلهور خواهد شد:
فَإِذَا خَالَفَ التُّرْکُ الرُّوم و کَثُرَتِ الْحُرُوبُ فِی الْأَرْض[84]؛ یَتَخَالَفُ التُّرْکُ وَ الرُّومُ وَ تَکْثُرُ الْحُرُوبُ فِی الْأَرْضِ وَ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ سُورِ دِمَشْقَ وَیْلٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ.[85]
و به قرینه عبارت «لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ» که حاکی از گسترش آتش دارد و نیز به دلیل اینکه ترکها از عوامل اصلی دخیل در تخریب آذربایجان هستند[86]؛ قطعا یکی از دلایل اختلاف غربیها با ترکها در حوادث منطقه آذربایجان خواهد بود. و همانطور که بیان گردید، حکمت و چرایی ذکر «لایقوم لها شیء» برای آتش جنگ آذربایجان، شاید به این دلیل باشد که در خلال حوادث این منطقه و متاثر از آن، کشورهای دیگر به دلیل تضاد منافع، دچار اختلاف با یکدیگر و جنگ میشوند. و به قرینه اینکه در گزارش جنگ ولد عباس با جوانان ارمنی و آذری نیز از کلیدواژههای مشترک (قتل آلاف آلاف، موت احمر و طاعون) با جنگ جهانی استفاده شده است[87]، بیانگر این است آتش جنگ در منطقه آذربایجان در کنار اختلاف ترکها با رومیها و نیز در کنار حوادث فتنه شام در شرق سوریه قرقیسیا، از عوامل شعلههای شرارت آتش «جنگ جهانی قبل ظهور»[88] است.[89]
جنگ بلوک شرق و غرب: هرج و مرج جهانی
البته علت شروع جنگ جهانی منحصر به قرقیسیاء و اختلاف ترک با
رومیها نیست بلکه قبل ظهور، هرج و مرج جهانی عالمگیر خواهد شد:
و مِنّا مَهدِی هذِهِ الامَّةِ إذا صارَتِ الدُّنیا هَرجاً وَ مَرجا ...
فَحِینَئِذٍ یأْذَنُ اللَّهُ لَهُ بِالْخُرُوجِ.[90]
مشابه حدیث فوق در منابع شیعی با سندهای مختلف و ذکر کثیری از راوت حدیث در طریق روایات، نیز نقل شده است.[91]
اختلاف «بلوک شرق با غرب» موجب «خوف و ترس» و «نارضایتی عمومی» جهانی خواهد شد و تا ظهور و ندای آسمانی ادامه خواهد داشت:
اخْتَلَفَ أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ أَهْلُ الْمَغْرِبِ ... وَ یَلْقَى النَّاسَ جُهْدٌ شَدِیدٌ مِمَّا یَمُرُّ بِهِمْ
مِنَ الْخَوْفِ فَلَا یَزَالُونَ بِتِلْکَ الْحَالِ حَتَّى یُنَادِیَ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاء.[92]
شعلههای آتش جنگ جهانی قبل ظهور (لینک)
و البته این خوف و ترس فراگیر در اثر حملات کشورهای متخاصم به یکدیگر در قالب جنگ های منطقهای و بینالمللی ادامه خواهد یافت:
خَرَابُ السِّنْدِ مِنَ الهِنْدِ، وَ خَرَابُ الْهِنْدِ مِنَ الصِّینِ ... وَخَرَابُ الزَوراءِ مِنَ السُّفْیانی[93]؛
یُنَادِی مُنَادِی الْجَرْحَى عَلَى الْقَتْلَى وَ دَفْنِ الرِّجَالِ وَ غَلَبَةِ الْهِنْدِ عَلَى السِّنْدِ ... وَ
غَلَبَةِ أَنْدُلُسَ عَلَى أَطْرَافِ إِفْرِیقِیَةَ ... وَ غَلَبَةِ الرُّومِ عَلَى الشَّامِ وَ غَلَبَةِ أَهْلِ أَرْمِینِیَّةَ
عَلَى أَرْمِینِیَّةَ ... ثُمَّ ذَکَرَ خُرُوجَ الْقَائِم.[94]
جنگ های بین هند و پاکستان و بین هند و چین، حمله سفیانی به عراق، چیره شدن اندلس (اروپاییها) بر برخی از مناطق آفریقا و تسلط رومیها بر منطقه شام و مغلوب شدن ارمنیها در جنگ با دشمن[95]، همگی در زمره مصادیق هرج و مرج جهانی و تنازع بلوک شرق و غرب است. البته جنگ به سایر نقاط نیز گسترش پیدا خواهد کرد؛ زیرا هر یک از ممالک و کشورها، همپیمانانی دارند که ناگزیر به حمایت از آنان، وارد میدان جنگ خواهند شد.
ماه صفر، آغاز جنگهای قبل از ظهور
لازم به ذکر است طبق برخی اقوال، زمان آغاز جنگها قبل ظهور در مناطق مختلف دنیا به مدت یکسال از «ماه صفر تا ماه صفر» ادامه خواهد داشت:
مِنْ کِتَابِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَشَّارٍ رَضِیعِ الْحُسَیْنِ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُظْهِرَ آلَ مُحَمَّدٍ بَدَأَ الْحَرْبُ
مِنْ صَفَرٍ إِلَى صَفَرٍ وَ ذَلِکَ أَوَانُ خُرُوج المهدی.[96]
لکن حدیث فوقالذکر، دلالت قطعی بر وقوع هرج الروم، نزاع نظامی بین بلوک شرق و غرب و هرج و مرج جهانی ندارد بلکه صرفا به آشوبها و جنگهای قبل از ظهور اشاره شده است. ضمن اینکه حدیث تصریحی به مدت یکسال ندارد و ابهام دارد بلکه صحیح آن است اینگونه معنا شود که برخی از جنگهای قبل ظهور، آغاز و پایانش در ماه صفر است.
عوامل جنگ جهانی قبل ظهور
حال با تشکیل «خانواده حدیثی» اگر واقعه «هرج الروم» (جنگ بین غربیها)[97] که در احادیث متعدد به طرق مختلف و موثق[98] با «سه سند معتبر»[99] گزارش شده است[100] را به احادیث «جنگ قرقیسیا» در شرق سوریه[101]، و احادیث «اختلاف ترک با روم»[102]، و اختلاف «بلوک شرق با غرب»[103]، و نیز احادیث «قتل و مرگ جمعیت کثیری از دنیا»[104] ضمیمه نمائیم؛ از اینرو، بسیاری از انسانها با «جنگ جهانی» قبل ظهور، در اثر «مرگ سرخ»[105] و «مرگ سفید»[106] به قتل میرسند.
سنت الهی اضمحلال جبهه استکبار قبل ظهور
البته مجموعه عواملی همچون: آتش آذربایجان، اختلاف ترک با روم، حوادث شرق سوریه (قرقیسیا)، اختلاف بین غربیها (هرج الروم)، اختلاف شرق با غرب و ... که شعلههای جنگ جهانی را رقم خواهند زد، در واقع «سنت الهی» برای تضعیف و اضمحلال قدرتهای بزرگ قبل ظهور است[107]. شاهد بر این امر، بعد از ظهور هیچ سخنی از لشکرکشی نظامیان غربی به مقر حکومتی امام عصر در حجاز و عراق نیست بلکه این لشکر جبهه حق است که با قدرت نظامی خیرهکننده به سمت فلسطین و منطقه شام حرکت میکنند و موجبات آزادی نهایی قدس فراهم خواهد شد.[108]
دیدگاه سوم: نقشه حمله به ایران از سمت همسایگان شمال غربی
دیدگاه سوم، نگاه بسیار متفاوتی را نسبت به دو دیدگاه پیشین ابراز و بیان مینماید: مقصود از آذربایجان، مناطقی در ایران است و در آستانه ظهور، آتشی از سمت آذربایجان در شمال غربی ایران توسط دشمن (کنایه از نقشه و تدارک حمله از سمت آذربایجان) شکل خواهد گرفت. و هرچند شکست در یک جبهه، محتمل است لکن پیروز نهایی در مصاف با دشمن، متعلق به جبهه زمینهساز ایران خواهد بود؛ ازجمله شکست دادن بزرگترین دشمن امام عصر، لشکر نظامی سفیانی در عراق -که حمایت و پشتیبانی مثلث «غربی عبری عربی» را دارد- توسط سپاه لشکر زمینهساز ایرانی[109] که بعد از این واقعه، مردم تمنّا و آرزوی ظهور حضرت را خواهند داشت.[110]
البته مدافعان این نظریه در تقویت این دیدگاه سوم میکوشند به شواهدی از
میراث حدیثی، نیز استناد نمایند که در ادامه نقد و بررسی خواهد شد:
تحرکات دشمن از مرزهای شمالی ایران
در کتاب کمالالدین شیخ صدوق، از قصد و طراحی نقشه حمله دشمنان از سمت آذربایجان به منطقه ری (تهران) در نزدیکی طالقان ایران، سخن به میان آمده است که البته با تدبیر الهی، بین دشمنان جنگی سخت و بسیار هولناک رخ میدهد و نقشه حمله به ایران، منتفی خواهد شد:
یَخْرُجُ السَّرُوسِیُّ مِنْ أَرْمِینِیَّةَ وَ آذَرْبِیجَانَ یُرِیدُ وَرَاءَ الرَّیِ الْجَبَلَ الْأَسْوَدَ الْمُتَلَاحِمَ
بِالْجَبَلِ الْأَحْمَرِ لَزِیقَ جَبَلِ طَالَقَان فَیَکُونُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْمَرْوَزِیِّ
وَقْعَةٌ ... وَ یَظْهَرُ الْقَتْلُ بَیْنَهُمَا.[111]
ضمن اینکه در راویتی دیگر از خسف «بلاد جبال» در ایران ازجمله خسف
منطقه ری (تهران) در هنگامه ظهور، سخن به میان آمده است:
سُئِلَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ أَیْنَ بِلَادُ الْجَبَلِ فَإِنَّا قَدْ رُوِّینَا أَنَّهُ إِذَا رُدَّ إِلَیْکُمُ الْأَمْرُ یُخْسَفُ
بِبَعْضِهَا ... فَأَمَّا الرَّیُّ فَوَیْلٌ لَهُ مِنْ جَنَاحَیْه.[112]
که احتمال دارد با توجه به حدیث کمالالدین، مراد از خسف ری، خرابی در نتیجه انجام موفقیتآمیز حمله دشمن باشد؛ لکن این احتمال ضعیف است، زیرا بیان گردید در حدیث کمالالدین، صرفا به «قصد و نقشه» حمله به ایران اشاره شده است اما سخنی از وقوع و عملیاتی شدن آن در میان نیست و مسکوت است و در فرض صحت ارتباط حدیث دوم با حوادث ایران قبل ظهور -به دلیل وجود قرینه (إِذَا رُدَّ إِلَیْکُمُ الْأَمْر)[113]- مراد از خسف ری، حادثه طبیعی در اثر زلزله در «منطقه ری» باشد که منجر به خسف و فرو رفتن زمین در مناطق از ری (تهران) نیز میشود.
نقشه حمله به تهران
البته خسف ری در این حدیث به معنای زلزله، احتمال ضعیفی است؛ زیرا در
ادامه حدیث بیان شده است که حوادثی در تهران به دلیل اختلاف
شمشیرها (کنایه از جنگ دو طرف مقابل) رخ خواهد داد:
فَأَمَّا الرَّیُّ فَوَیْلٌ لَهُ مِنْ جَنَاحَیْهِ ... قِیلَ وَ مَا جَنَاحَاهُ قَالَ أَحَدُهُمَا بَغْدَادُ وَ الْآخَرُ
خُرَاسَانُ فَإِنَّهُ تَلْتَقِی فِیهِ سُیُوفُ الْخُرَاسَانِیِّینَ وَ سُیُوفُ الْبَغْدَادِیِّینَ.[114]
که به نظر میرسد با توجه به اینکه در هنگام حمله سفیانی به عراق، حکومت مرکزی بغداد از اختیار شیعیان خارج میشود، «سیوف بغداد» اشاره به حضور پایگاههای نظامیان دشمن در خاک عراق و قصد حمله به ایران از این پایگاهها در عراق باشد. البته طبق این گزاره حدیثی، مناطق شمال تهران، بیشتر در معرض خطر و آسیب دشمن قرار دارد و مناطق جنوب تهران، کمخطرتر معرفی شده است:
فَأَمَّا الرَّیُّ فَوَیْلٌ لَهُ مِنْ جَنَاحَیْهِ وَ إِنَّ الْأَمْنَ فِیهِ مِنْ جِهَةِ قُم.[115]
در تقویت این دیدگاه، حدیث کمالالدین نیز موید همین مطلب است:
یَخْرُجُ السَّرُوسِیُّ مِنْ أَرْمِینِیَّةَ وَ آذَرْبِیجَانَ یُرِیدُ وَرَاءَ الرَّیِّ الْجَبَلَ الْأَسْوَدَ الْمُتَلَاحِمَ
بِالْجَبَلِ الْأَحْمَرِ لَزِیقَ جَبَلِ طَالَقَان.[116]
سروسى از مناطقی در ارمنستان و آذربایجان خروج میکند و در تدارک نقشه حمله به مناطقی در ایران، کوه سیاه در پشت منطقه رى (تهران) که به کوه سرخ چسبیده و به کوههاى طالقان متّصل است[117]؛ این حدیث به قصد و نقشه حمله دشمن از پایگاه های خود در کشورهای شمال غربی ایران (ارمنستان و آذربایجان) برای حمله به ایران بویژه مناطق نزدیک به کوههای سیاه (کوههای تُوچال)[118] که در شمال تهران واقع است، اشاره دارد.
حمله نظامی به ایران؟
سپس در ادامه استدلال خویش مبنی بر حمله به ایران از سمت آذربایجان، به احادیث اهلسنت مبنی بر حمله هوایی یا زمینی به برخی مناطق ایران نیز استناد میجویند. زیرا در منابع مکتب خلفاء، از جنگ و درگیری نظامی بین سپاه ایران با لشکر سفیانی -که توسط مثلث شوم «غربی، عبری، عربی» حمایت میشود- در مناطق مختلف ایران از جمله منطقه ری (تهران) سخن به میان آمده است:
یبث السفیانى جنوده فى الآفاق بعد دخوله الکوفة و بغداد … فتقبل أهل المشرق
علیهم قتلا ... فتکون لهم ... وقعة بدولاب الرى.[119]
حمله نظامیان دشمن به به برخی مناطق ایران از طریق مرزهای مشترک با عراق و زمان حمله نیز بعد از اشغال بغداد و کوفه عنوان شده است؛ لکن واقعیت این است، حضور نظامیان خارجی دشمن از جمله نظامیان سفیانی در خاک ایران قبل از ظهور فقط در منابع اهلسنت ذکر شده و به اصطلاح از «انفرادات اهلسنت» است[120] و شاهدی برای آن در منابع معتبر شیعی نیست و از اینرو برخی از محققین بر این عقیدهاند که اینگونه احادیث از جعلیات مکتب خلفاء است[121]؛ زیرا در منابع معتبر شیعی، اشارهای صریح به حمله زمینی نظامیان غربی و دشمن خارجی و درگیری نظامی در خاک ایران نشده است و قرینهای بر تلقی به قبول و اخذ آن نیز وجود ندارد.
تردید جدّی در ادله حمله به ایران
از نظرگاه علمی، دیدگاه سوم با ابهام و تردید جدی روبرو است. صرف نظر از اینکه گزارش کمال الدین درباره دیدار ابن مهزیار با امام عصر، با ابهاماتی سندی و محتوایی فراوانی روبرو است[123]؛ ایران قبل ظهور، دارای قدرت نظامی ویژهای است[124]؛ و از سلاح های پیشرفته در دکترین «توازن رعب» بهره میبرند[125]. عبارت «أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ» قرینه بر این است که منظور از آذربایجان، آن مناطقی از سرزمین «آذربایجان تاریخی» که خارج از مرزهای ایران قرار دارد، مقصود است و الاّ چگونه امکان دارد امام معصوم، شیعیان را در برابر جنگی که در خاک و وطنشان رخ میدهد، دعوت به عدم مقابله نظامی نماید در حالیکه دفاع در برابر تجاوز دشمن، واجب شرعی است. و بر فرض محال، مقصود از آذربایجان، آذربایجان ایران و مقصود از نار آذربایجان، حمله به ایران باشد.
ضمن اینکه این نظریه با ادامه حدیث یعنی عبارت «وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا» نیز سازگاری ندارد، زیرا چگونه امکان دارد امام معصوم به شیعیان دستور میدهد که در خانههایشان باشند و هیچ تحرکی نداشته باشند تا مورد کشتار و قتل و غارت دشمن واقع شوند؟؛ به عنوان مثال، معصومین بعد از وقوع فتنه در شام بویژه بعد از وقوع اولین نشانه حتمی (سفیانی) با ذکر نقشه دشمن در حمله به سوریه، عراق و عربستان، آنگاه ضمن بیان جزئیات، شیعیان و غیر نظامیان را از حضور در مناطق ناپایدار جنگی همچون مناطق قرقیسیاء در شرق سوریه بر حذر داشتهاند و به طور ویژه به شیعیان کوفه و نجف در عراق نیز توصیه میکنند که برای در امان ماندن از حملات نظامی دشمن، در مناطق جنوبی پایینتر از فرات در عراق مستقر شوند. و نیز به شیعیان حجاز (عربستان) نیز توصیه شده است به دلیل حمله سفیانی به مدینه و قتل و کشتار در این شهر، غیرنظامیان در شهر مکه ساکن شوند. زیرا به معجزه الهی، لشکر سفیانی قبل از رسیدن به مکه در منطقه بیداء، خسف و نابود خواهد شد.
إِذَا سَمِعْتُمْ بِاخْتِلَافِ الشَّامِ فِیمَا بَیْنَهُم فَالْهَرَبَ مِنَ الشَّامِ فَإِنَّ الْقَتْلَ بِهَا وَ الْفِتْنَةَ قُلْتُ إِلَى أَیِّ الْبِلَادِ فَقَالَ إِلَى مَکَّةَ فَإِنَّهَا خَیْرُ بِلَادٍ یَهْرُبُ النَّاسُ إِلَیْهَا قُلْتُ فَالْکُوفَةُ قَالَ ...َ أَحْسَنُهُمْ حَالًا مَنْ یَعْبُرُ الْفُرَاتَ وَ مَنْ لَا یَکُونُ شَاهِداً بِهَا قَالَ فَمَا تَرَى فِی سُکَّانِ سَوَادِهَا فَقَالَ بِیَدِهِ یَعْنِی لَا ثُمَّ قَالَ الْخُرُوجُ مِنْهَا خَیْرٌ مِنَ الْمُقَام.[126]
حال چگونه ممکن است، امام معصوم، حمله به آذربایجان ایران از سوی دشمن را بیان نمایند اما در عین حال شیعیان را به حضور در وطن و محل زندگی خویش دستور دهند و حتی امر نمایند که در خانههایتان باشید (فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ) تا مورد کشتار و قتل و غارت واقع شوند؟ در سستی دیدگاه سوم، این بیان کافی است و البته به تفصیل در اینباره در دیدگاه اول نیز گفتگو شده است. بنابراین به قرینه اینکه امام معصوم، شیعه را به عدم مداخله نظامی در جنگ آذربایجان فراخواندند، بیانگر این است این جنگ، در مناطقی خارج از محدوده جغرافیای «حکومت شیعه زمینهساز» رخ خواهد داد.
و حتی بر فرض صحت ادعای دیدگاه سوم «نار آذربایجان»، مقصود آن وقوع حمله به ایران در همان روزهای آغازین ایجاد شعلههای آتش آذربایحان نیست بلکه بیانگر این است عامل خارجی که بر ایران تاثیر منفی خواهد گذاشت، جنگ ناحیه آذربایجان در منطقه قفقار است.
ضمن اینکه مدافعان این نظریه باید پاسخ دهند چگونه است در گزاره «آتش آذربایجان» سخن از اجرای قطعی عملیات و حمله دشمن است (لَا یَقُومُ لَهَا شَیْ) در حالیکه در احادیث دیگر صرفا به نقشه دشمن به منظور حمله به مناطقی در ایران اشاره شده و سپس به جنگ بین دشمنان با یکدیگر و آنگاه از اجرایی نشدن نقشه حمله، سخن به میان آمده است؟
بنابراین دیدگاه دوم، از شواهد متقن و محکمتری برخوردار است بدین معنا که آتش آذربایجان با جنگ جهانی قبل از ظهور مرتبط است و همانطور که بیان گردید منظور از آذربایجان، مناطقی خارج از ایران، مقصود است[127] و در واقع اشاره به فتنههایى دارد که از سمت آذربایجان مانند آتش به سایر نقاط نیز شعلهور مىشود و به قرینه «لَایَقُومُ لَهَا شَیْء» بتدریج گسترش مییابد[128]؛ و به قرینه «أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ»، آتش آذربایجان در زمره حوادث ایران محسوب نمیشود بلکه مربوط به شرارههای جنگ جهانی قبل از ظهور خواهد بود و به شیعیان توصیه شده است نقش «بیطرفی» را در پیش بگیرند.[129]
جنگ ولد عباس با ارمنیها و شعلههای جنگ جهانی
در کتاب الغیبة نعمانی به نقل از «کعبالأحبار»، به جنگ ولد عباس با جوانان ارمنی و سپس آذربایجان اشاره شده است:
حَرْبِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مَعَ فِتْیَانٍ أَرْمِینِیَّةٍ وَ آذَرْبِیجَانَ تِلْکَ حَرْبٌ یُقْتَلُ فِیهَا أُلُوفٌ وَ أُلُوفٌ کُلٌّ یَقْبِضُ
عَلَى سَیْفٍ مُحَلَّى تَخْفِقُ عَلَیْهِ رَایَاتٌ سُودٌ تِلْکَ حَرْبٌ یَشُوبُهَا (یُسْتَبْشَرُ فِیهَا) الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ
وَ الطَّاعُونُ الْأَغْبَرُ (الْأَکْبَرُ).[130]
جنگی میان فرزندان عبّاس (کنایه از اهلسنت تکفیری) با جوانان ارمنستان و آذربایجان رخ خواهد داد؛ چنان جنگى که هزاران و هزاران نفر در آن کشته میشوند، هر جنگجو شمشیرى زیور یافته به دست میگیرد (کنایه از(استفاده از سلاحهای پیشرفته) و پرچمهاى سیاه بر آن به اهتزاز در میآید، آن جنگى است که به مرگ سرخ و طاعون بسیار خطرناک نیز آمیخته است و منتهی میشود.
البته همه یا بخشی از محتوای آن در کتاب الفضائل[131]، تفسیر البرهان[132]،
اثبات الهداة[133] و نوادر الاخبار[134] نیز ذکر شده است.[135]
گزارش فوق در واقع، فقرهای از مجموعه عباراتی است که از «کعب الاحبار» نقل شده و در «کتب شیعی» انعکاس یافته و در ضمن بخشی از «اعترافات»[136] وی در فضیلت و برتری امام علی و ظهور منجی ادیان، در ادامه به «نشانههای ظهور» در آخرالزمان نیز پرداخته شده است. اما علاوه بر اینکه سند این گزارش به «کعب الاحبار» منتهی میشود، مشکل دیگر این است که نمیتوان به آن، اصطلاح «حدیث» اطلاق نمود. زیرا کعب الاحبار، در زمان پیامبر ایمان نیاورد[137] و این گزارش را از کسی نیز نقل نکرده که به معصوم منتهی شود. البته بنابر نقلهای تاریخی، کعب الاحبار[138] بعد از اینکه به ظاهر اسلام میآورد، اخبار «ملاحم و فتن آخرالزمان» را از کتاب «انبیاء پیشین» برای مسلمانان بیان میکرده است[139] اما کعب الاحبار در این نقل قولها نیز صداقت کامل نداشته و حق و باطل را با هم میآمیخته[140] و از اینرو تشخیص سره از ناسره در این نقل قولها از کتب انبیاء پیشین که به معصوم نیز منتهی نمیشود، بسیار سخت است.
البته به صرف اینکه در سند گزارش، شخصی از پیروان مکتب خلفاء و از راویان اهلسنت، قرار گرفته است، دلالت بر جعلی بودن همه محتوای آن ندارد؛ کما اینکه اهلبیت نیز در سخنان خویش بر این «مبنا» تاکید فرمودهاند[141] و معیار پذیرش، موافقت با عقاید حقه شیعی هرچند از زبان راویان عامه و مخالفین -البته به عنوان مؤید در کنار احادیث صحیح و معتبر شیعی- میباشد و نمونههای مختلفی از آن را میتوان در میراث حدیثی بیان نمود[142]؛ بنابراین مانوربر روی این نوع گزارشها و انتساب آن به معصوم، صحیح نیست و صرفا زمانی قابل استناد است که شاهدی از آن در منابع شیعی باشد و یا در واقعیت محقق شود.[143]
ولد عباس: مخالف مذهب شیعه
ثابت و یقینی است که شیعه در جنگ ناحیه آذربایجان، نقش بیطرف را ایفا میکند و شرکت ندارد (فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ). حال افرادی که افکار آلوده سیاسی خویش را مباحث علمی میآمیزند، چگونه مدعی هستند «ولد عباس» بر حکومت شیعی ایران قبل ظهور منطبق است و آیا شیعه ایران با ارمنیها در جنگ ناحیه آذربایجان خواهند جنگید (حَرْبِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مَعَ فِتْیَانٍ أَرْمِینِیَّةٍ)؟ خیر[144]. زیرا به قرینه اینکه شیعه در این جنگ شرکت نمیکند.
«بنیعباس» مذکور در احادیث مهدویت، کنایه از حکومتهای عربی مخالف منهج اهلبیت[145] و «ولد عباس» نیز اشاره به پروشیافتگان حکومتهای عربی مخالف شیعه و مکتب اهلسنت تکفیری (که حتی در رنگ سیاه لباس و پوشش نیز خود را به بنیعباس شبیه کردند) و متعلق به «جریان ابقع»[146] مستقر در فتنه شام قبل ظهور است[147] و نشانگر این است که یکی از طرفهای جنگ با نظامیان ارمنستان، گروههای سلفی مخالف شیعه خواهند بود. لازم به ذکر است، زبان روایات در بیان اسامی شخصیتهای ظهور، نمادین، رمزآلود، کنایهای و حاکی از حقایق و واقعیاتی است.[148]
ولد عباس: تروریستهای تکفیری سیاهپوش
جنگ ولد عباس با ارمنی و آذربایجان ، تلمیحی است به اینکه بعد از این که جماعت تکفیری سلفی، وارد معرکه جنگ در قفقاز شدند، ابتدا با ارمنیها و سپس با خود آذربایجانیها خواهند جنگید. و از آنجا که گروههای تکفیری مخالف شیعه، تمرکز نظامی در فتنه شام، دارند؛ بنابراین حضور جماعت تکفیری مخالف شیعه (ولد عباس) در منطقه قفقاز، بیانگر این است که با انتقال آنان از فتنه شام به معرکه جنگ ناحیه آذربایجان، «جنگهای نیابتی» در این سرزمین نیز شکل خواهد گرفت. در منازعه آذربایجان، ترکها در طرف مقابل رومیها قرار خواهند گرفت. زیرا علاوه بر اینکه از اختلاف ترکها و رومیها[149] به دلیل تضاد منافع سخن به میان آمده است؛ جریان ولد عباس که مورد حمایت ترکها است، با سفیانی مورد حمایت غربیها نیز در شرق سوریه خواهند جنگید.
ائتلاف نظامی «اخوان الترک» و «ولد عباس» در جنگ آذربایجان
سوالی که مطرح میشود «ولد عباس» مستقر در فتنه شام، چگونه در منطقه آذربایجان با جوانان ارمنی به جنگ خواهند پرداخت؟[150] با تشکیل «خانواده حدیثی» و به قرینه اینکه از دسیسهچینی ترکها در خرابی آذربایجان، سخن به میان آمده است، احتمال دارد گروههای تکفیری مخالف شیعه توسط ترکها از منطقه شام به صحنه جنگ آذربایجان منتقل شوند. و یکی از دلایل عمده خرابی منطقه آذربایجان در نتیجه ورود جماعت سلفی به این مناطق رقم خواهد خورد. زیرا در روایات، برای ترکها دو مرحله نظامی مخرّب، مطرح شده است، نقشآفرینی نظامی در منطقه آذربایجان و نیز گسیل قدرت نظامی به شرق سوریه:
لِلتُّرْکِ خَرْجَتَانِ: خَرْجَةٌ مِنْهَا خَرَابُ آذَرْبِیجَانَ، وَ خَرْجَةٌ یَخْرُجُونَ فِی الْجَزِیرَة[151]؛ لِلتُّرْکِ خَرْجَتَانِ: إِحْدَاهُمَا یُخَرِّبُونَ أَذَرْبِیجَانَ، وَ الثَّانِیَةُ یَشْرَعُونَ مِنْهَا عَلَى شَطِّ الْفُرَات.[152]
به قرینه اینکه «ترکها» وارد جزیرۀ[153] در مناطق محل عبور فرات میشوند، پس به یقین، مقصود «اخوان الترک» نقشآفرین در منطقه شام است که در مراحل پایانی فتنه شام[154] به جزیرة الشام (مناطق مابین رقه و دیرالزور) در شرق سوریه[155] حمله نظامی میکنند:
تُخْسَفُ قَرْیَةٌ مِنْ قُرَى الشَّام ... وَ سَیُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْکِ حَتَّى یَنْزِلُوا الْجَزِیرَة.[156]
جنگ ایران و ترکیه در آخرالزمان؟
نکته مهم و شایان ذکر اینکه هرچند حضور جماعت تکفیری سلفی در مرزهای کیان شیعه، خطرساز و تهدید امنیت ملی، تلقی میشود لکن با تاکید امام معصوم بر عدم مداخله نظامی مستقیم با طرفهای درگیر در جنگ ناحیه آذربایجان (فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ)، از اینرو با فتنهگریهای «اخوان الترک»، نباید مواجهه مستقیم نظامی داشت تا سرانجام با دست خویش، خود را در مهلکه شرق سوریه (قرقیسیا) در مواجهه با دشمنان شیعه هلاک نمایند و در واقع اخوان الترک، سپر بلای شیعه در تقابل نظامی با دشمن اصلی، سفیانی موردحمایت غربیها خواهند شد.
تهدید اردوغان رهبر ترکیه به مشارکت در تجزیه ایران
توضیح اینکه: سفیانی بعد از تسلط بر الکور الخمس شام[157] و تثبیت قدرت در دمشق[158]، آنگاه در مسیر حمله به عراق[159] ناگزیر در منطقه قرقیسیا دیرالزور در شرق سوریه[160] با «اخوان الترک» که از قبل تا «جزیرة الشام» پیشروی نظامی داشتهاند[161] و نیز با بنیقیس همپیمان ترکها در قرقیسیاء در شرق سوریه وارد جنگ خواهد شد[162]؛ بنی قیس، ساکنان اهلسنت شرق سوریه هستند که البته امتداد قومیتی آن در مناطق غرب عراق تا بغداد نیز وجود دارد[163] و از فتنهگری آنان و جنگ در مناطق بنی قیس قبل از ظهور نیز در کتب معتبر سخن به میان آمده است[164]؛ لازم به ذکر است از سفیانی به عنوان نقمت و عذاب برای دشمنان شیعه، نام برده شده است (السُّفْیانِی نَقِمَةً لَکُمْ مِنْ عَدُوِّکُم) و دشمنان مشغول جنگ با یکدیگر خواهند شد (أَعْدَاءَکُمْ یقْتَتِلُونَ فِی مَعَاصِی اللَّهِ وَ یقْتُلُ بَعْضُهُمْ بَعْضا) که عبارة اخری «جنگ جبّارین» با یکدیگر است در حالیکه شیعه از مناطق جنگ به دور است (وَ أَنْتُمْ فِی بُیوتِکُمْ آمِنُونَ فِی عُزْلَةٍ عَنْهُم).[165]
دیپلماسی مواجهه با فتنه «اخوان الترک» در جغرافیای ظهور
بنابراین دیپلماسی حکومت زمینهساز در مواجهه با فتنهانگیزی «اخوان الترک»، باید مبتنی بر خویشتنداری و در عین حال پاسداری از مرزهای جغرافیای کیان شیعه باشد؛ زیرا هرچند در «ابتدا» فتنه شام، ترکها با رومیها، اشتراک منافع دارند اما در نهایت بعد از وقوع حوادثی باهم اختلاف شدید پیدا خواهند کرد به گونهای که منجر به جنگ در برخی مناطق نیز خواهد شد:
اسْتَثَارَتْ عَلَیْکُمُ الرُّومُ وَ التُّرْکُ وَ جُهِّزَتِ الْجُیُوشُ ... وَ یَتَخَالَفُ التُّرْکُ وَ الرُّومُ وَ تَکْثُرُ الْحُرُوبُ فِی الْأَرْض.[166]
زمانى که رومیها و ترکها، غبار فتنه را علیه شما بلند کردند و بر شما بشورند و لشکرها آماده و تجهیز شوند ... آنگاه و ترکها با رومیها اختلاف پیدا میکنند و جنگ در نقاط مختلف گسترش پیدا میکند.
به نظر میرسد بعد از اعلان «مارقة الشام»[167]، به دلیل پیشروی نظامی اخوان الترک در شرق سوریه، از علل اصلی اختلاف ترکها با غربیها است. و همانطور که بیان گردید با فتنهگریهای «اخوان الترک» در جغرافیای ظهور، نباید مواجهه مستقیم نظامی داشت تا سرانجام با دست خویش خود را در مهلکه شرق سوریه (قرقیسیا) در مواجهه با دشمنان شیعه هلاک نمایند.
سناریوی جنگ در همسایگان شمالی و تاثیر آن بر امنیت ایران قبل ظهور
هرچند احتمال دارد شیعیان مظلوم منطقه آذربایجان و سایر مناطق، طعمه خواستههای نامشروع حاکمان و قدرتهای استعماری گردند. زیرا نقمت و بلا هرگاه واقع شود، فرقی بین گناهکار و دیگران نیست و در آتش جنگ، تر و خشک باهم میسوزد[168]؛ اما وظیفه محور مقاومت شیعی و حکومت زمینهساز باید در حد توان و استطاعت، مانع از قتل و خونریزی گردد و حتی در جهت خنثی کردن فتنه دشمنان، تمهیداتی ولو با کمک غیرمستقیم برای مقابله با اقدامات «دشمن اصلی» صورت گیرد.
اتحاد پنهان اردوغان و نتانیاهو علیه ایران در جنگ قرهباغ (لینک)
و البته اگر بنا بر حمایت نیز باشد[169]، باید در حمایت معنوی از شیعیان و پشتیبانی از جبههای باشد که در طرف مقابل دشمنان واقعی (مثلث غربی عبری و عربی) قرار گرفته است که البته تشخیص این امر نیز دشوار خواهد بود:
قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ... إِنِّی کُنْتُ أَحْمِلُ السِّلَاحَ إِلَى أَهْلِ الشَّامِ فَأَبِیعُهُ مِنْهُمْ فَلَمَّا أَنْ عَرَّفَنِیَ اللَّهُ هَذَا الْأَمْرَ ضِقْتُ بِذَلِکَ وَ قُلْتُ لَا أَحْمِلُ إِلَى أَعْدَاءِ اللَّهِ فَقَالَ احْمِلْ إِلَیْهِمْ فَإِنَّ اللَّهَ یَدْفَعُ بِهِمْ عَدُوَّنَا وَ عَدُوَّکُمْ یَعْنِی الرُّومَ وَ بِعْهُمْ فَإِذَا کَانَتِ الْحَرْبُ بَیْنَنَا فَلَا تَحْمِلُوا.[170]
طبق گزاره حدیثی فوق که در دیگر کتب معتبر شیعی نیز نقل شده است[171]، از امام معصوم درباره فروش سلاح و کمک نظامی به برخی از طرفهای درگیر در «منطقه شام» که در جبهه حق قرار ندارند اما در حال جنگ با دشمن اصلی شیعه هستند، استفسار میشود و امام چنین پاسخ میگویند: حتما سلاح بفروشید و در اختیارشان قرار دهید. زیرا به واسطه این کار، دشمنان شیعه، دفع و نابود میشوند اما هرگاه جنگ با شیعه رخ داد، دیگر اقدام به فروش سلاح نکنید.
ترافیک پرتعداد پروازهای ترابری بین کشور آذربایجان با رژیم منحوس اسرائیل و ترکیه
از مجموعه آنچه بیان گردید، آنچه از «آیندهپژوهی مهدوی» مستفاد است، درگیری نظامی در آذربایجان، آتش جنگ و فتنه (نَار مِنْ آذَرْبِیجَان) قابل سرایت به سایر کشورها که تلاشهای بینالمللی برای توقف آن نیز کارساز نخواهد شد (لَا یَقُومُ لَهَا شَیْءٌ) و نیز به دلیل اینکه ترکها از عوامل اصلی دخیل در تخریب آذربایجان هستند[172]؛ قطعا یکی از دلایل اختلاف غربیها با ترکها[173] در حوادث منطقه آذربایجان خواهد بود و به قرینه اینکه در گزارش جنگ «ولدعباس با جوانان ارمنی و آذری» نیز از کلیدواژههای مشترک با جنگ جهانی (قتل آلاف آلاف، موت احمر و طاعون) استفاده شده است[174]، بیانگر این است آتش جنگ در منطقه آذربایجان در کنار اختلاف ترکها با رومیها و نیز در کنار حوادث فتنه شام در شرق سوریه قرقیسیا، از عوامل شعلههای شرارت آتش «جنگ جهانی قبل ظهور»[175] است.[176]
ضمن اینکه آتش آذربایجان، طراحی چندبُعدی به منظور عملیات ایذایی، بحرانسازی و تاثیر منفی بر امنیت مناطق در مرزهای شمالی ایران است؛ بنابراین، استراتژی شیعه و دیپلماسی زمینهساز پیرامون جنگ منطقه آذربایجان در عصر ظهور، باید مبتنی بر «بیطرفی» (فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ) و در عین حال راهبرد امنیتی محور مقاومت شیعی، اوج «اقتدار نظامی» (فَاسْعَوْا إِلَیْهِ) در دفاع از کیان شیعه در جغرافیای ظهور باشد.
جنگ امام مهدی با «اخوان الترک» بعد ظهور
و اما سخن درباره دسیسهچینی و فتنهانگیزی «اخوان الترک» فعال در فتنه شام و دیگر نقاط که کیان شیعه را با تهدید و خطر مواجه میکند، است و بیان گردید که نباید رویاروی مستقیم نظامی داشت تا با دشمن اصلی (سفیانی مورد حمایت غربیها) وارد جنگ شوند؛ البته دیری نخواهد پایید بعد از ظهور لشکریان امام مهدی و جبهه حق، فاتحانه وارد «کشور ترکها» خواهند شد:
یُقَاتِلُ السُّفْیَانِیُّ التُّرْکَ ثُمَّ یَکُونُ اسْتِئْصَالُهُمْ عَلَى یَدَیِ الْمَهْدِیِّ[177]؛ لِوَاء یَعْقِدُهُ الْمَهْدِیُّ یَبْعَثُ إِلَى التُّرْکِ فَیَهْزِمُهُم.[178]
لازم به ذکر است مراد از استیصال ترکها که در مقابل جبهه حق و امام مهدی ایستادگی خواهند کرد، اخوان الترک میباشد -که نقش فعال در فتنه شام دارند و با رومیها، نیز اختلاف پیدا خواهد کرد- و نه ترکهای شیعی سایر کشورها. زیرا در احادیث از تحرکات مردمی ترکها در حمایت از آرمان امام مهدی سخن به میان آمده است.[179]
پرونده ویژه: آذربایجان در تاریخ و آینده
آذربایجان، مهد دلیران
آذربایجان، منطقهای عالمخیز است و در طول تاریخ تشیع علمای تبریز، خوی، اردبیل، لنکران و بادکوبه بر تارک آسمان شیعه درخشیدهاند[180]، حتی سلطه ۷۰ ساله کمونیست و سیاست ضد مذهبی که آنان در پیش گرفتند، نتوانست ارادت مردم منطقه به مکتب اهلبیت را زایل کنند. و این مردم عزیز و شریف پایداری خود را در مسیر اسلام عزیز و مقاومت در برابر مستکبران و صهیونیزم و قدرتهای فاسد نشان دادهاند. و سخنی به گزافه نیست اگر بگوییم شیعیان آذربایجان، جزو پرچمداران «تشیع علوی، حسینی و مهدوی» در ایران به شمار میرفتند و این سرزمین جایگاه خیزش شیعیان دلسوخته اهلبیت در دوره هایمختلف بوده است:
خطّه آذربایجان، حامیان امام حسین...
ایرانیان در سپاه امام حسین در روز عاشورا نیز حضور چشمگیر داشتند. از جمله «اسلم بن عمرو» ایرانی تُرکتبار[181] و شعر معروف «أمیری حُسَینٌ و نِعمَ الأَمیر» را این ایرانی سرخروی سروده است.[182]
در قیام مختارثقفی که به خونخواهی امام حسین شهرت یافت، نیز شیعیان آذربایجان جزو پیشگامان کمک به انقلاب شیعی بودند. مختار به وسیله مردم ایران از جمله شیعیان «آذربایجان» تقویت مالی شد[183] و حتی در سپاه او تعداد زیادی از «موالی ایرانی» و «سرخرویان ایرانی» حضور داشتند[184]؛ البته پیش از آن نیز محبّان ایرانی امام علی با هجرت عاشقانه، گردآگرد وی جمع بودند به گونهای که حضور «سرخرویان ایرانی» حتی گاهی مورد اعتراض «اشراف عرب» نیز قرار میگرفت[185]. حضور پرشمار ایرانیان در سپاه مختار بعد از شهادت امام حسین نیز تکرار شد و یکی از عوامل پیروزیهای مختار، استفاده وی از قدرت ایرانیان در مبارزه بود.
سرخرویان ایرانی، از زمینهسازان ظهور
البته تشیع در سه دوره متفاوت، «همپیمانی ایرانیان با تشیع عراقی» را تجربه کرده است: حضور پرشمار ایرانیان در گردآگرد امام علی، یاری مختار در خونخواهی امام حسین و سرانجام این واقعه قبل از ظهور نیز تکرار خواهد شد[186] و شیعیان ایرانی زمینهساز با مشارکت محور مقاومت شیعی عراق، جریان سفیانی -که حمایت مثلث شوم «غربی عبری عربی» را با خود به همراه دارد- در سرزمین عراق شکست سختی خواهند داد. زیرا با تهدید اماکن و مراکز مقدسه شیعی توسط لشکر متخاصم خارجی، امنیت و ژئوپلتیک شیعه به خطر افتاده، از اینرو، دلیرمردان ایرانی و زمینهسازان ظهور برای دفع خطر دشمن متجاوز که تا نزدیکی مرزهای ایران نیز پیشروی نظامی داشته، وارد عراق خواهند شد و جنگ شدیدی رخ میدهد[187] و لشکر نظامی ایران[188] با همکاری محور مقاومت شیعی[189] (به رهبری سید خراسانی و یمانی)، دشمن متجاوز را در عراق شکست خواهد داد.[190]
نائبان امام مهدی در منطقه آذربایجان
طبق گزارشهای کهن، شیعیان آذربایجان از دیرباز در انتظار ظهور «مهدی موعود» بودهاند[191] و جزو پرچمداران «تشیع علوی، حسینی و مهدوی» در ایران به شمار میرفتند[192]. حضور نائبان و وکلای امام مهدی تحت پوشش نسازمان وکالت» در خطّه آذربایجان، شاهدی بر این مدعا است. از جمله مشهورترین آنها، احمد دینوری وکیل امام مهدی در منطقه اردبیل[193] و قاسم بن علاء ساکن ناحیه آذربایجان[194] و وکیل و نائب امام عصر در دوران غیبت صغرا است؛
داستان عجیب و شگفتآور قاسم بن علاء آذربایجانی و دعای طلب فرزند از امام مهدی خود قصهای پرغصه همراه با بیم و امید است. وی مدت 117 سال عمر کرد! 80 سال آن با سلامت چشم و بینایى و بقیه عمر را در نابینایى سپرى نمود؛ در سال آخر عمر خویش، نامهای از سوی ناحیه مقدسه دریافت میکند که ضمن اعلان روز رحلت او به اذن الله هفت روز قبل از وفات، به اعجاز امام عصر از کوری شفا خواهد یافت. در میان مردم این خبر مشهور شد و سرانجام با قلبی زنده و دیدهای بینا، دار فانی را وداع گفت؛ بـدن رهبر شیعیان آذربایجان را غسل دادند و در پیراهن حضرت هادى کفن کردند و جامههایى را که از سوى حضرت حجت برایش رسیده بود، بر او پوشانیدند و دفن کردند رحمة الله علیه.[195]
یاران امام مهدی از منطقه آذربایجان
این ارادات و محبت شیعیان آذربایجان به خاندان اهلبیت که ریشه کهن و هزارساله دارد تا عصر ظهور نیز امتداد خواهد داشت. و در میراث روایی شیعی از تحرکات مردمی ترکها در حمایت از آرمان امام مهدی در آستانه ظهور سخن به میان آمده است[196]؛ و طبق برخی احادیث، در هنگامه ظهور نیز افراد سرشناسی از اهالی آذربایجان[197]، در زمره یاران خاص امام عصر، قرار دارند.[198]
جمعبندی
در بررسی و فهم صحیح گزاره «آتش آذربایجان» قبل از ظهور، سه عامل و معیار مهم: الف. نقشآفرینی مخرّب «اخوان الترک»؛ ب. شروع جنگها در «ماه صفر»؛ ج. راستآزمایی آن به همراه رصد «سلسله حوادث فتنه شام» قبل از اولین نشانه حتمی ظهور، حائز اهمیت است. آنگاه میتوان به تصویر روشنی از وقایع هنگامه ظهور دست یافت.
زیرا در طول تاریخ در منطقه آذربایجان، جنگهای متعددی رخ داده است و هر جنگی، الزاماً به معنای وقوع رویدادهای منتهی به ظهور نیست؛ ضمن اینکه، واقعه «نار آذربایجان» را باید در کنار سایر حوادث قبل ظهور نگریست تا به فهم روشنی دست یافت زیرا نگاه مجزا و مستقل به حوادث کشورهای عصر ظهور، موجب برداشتهای اشتباه میشود. زیرا نشانههای ظهور، «قطعههای مختلف یک پازل» است که باید در کنار هم نگریست. بنابراین آتش آذربایجان را باید در ضمن رخدادهای دیگر نگریست که مهمترین آن، وقوع حوادث «فتنه شام» منتهی به اولین نشانه حتمی (سفیانی) است. و آن آتش آذریایجان، قطعهای از «پازل ظهور» است، که منجر به تنازع قدرتها و جنگ جهانی شود.
بنابراین آنچه از «آیندهپژوهی مهدوی» مستفاد است، درگیری نظامی در آذربایجان، آتش جنگ و فتنه (نَار مِنْ آذَرْبِیجَان) قابل سرایت به سایر کشورها که تلاشهای بینالمللی برای توقف آن نیز کارساز نخواهد شد (لَا یَقُومُ لَهَا شَیْءٌ) و نیز به دلیل اینکه ترکها از عوامل اصلی دخیل در تخریب آذربایجان هستند[199]؛ قطعا یکی از دلایل اختلاف غربیها با ترکها[200] در حوادث منطقه آذربایجان خواهد بود و به قرینه اینکه در گزارش جنگ «ولد عباس با جوانان ارمنی و آذری» نیز از کلیدواژههای مشترک با جنگ جهانی (قتل آلاف آلاف، موت احمر و طاعون) استفاده شده است[201]، بیانگر این است آتش جنگ در منطقه آذربایجان در کنار اختلاف ترکها با رومیها و نیز در کنار حوادث فتنه شام در شرق سوریه قرقیسیا، از عوامل شعلههای شرارت آتش «جنگ جهانی قبل ظهور»[202] است.[203]
ضمن اینکه آتش آذربایجان، طراحی چندبُعدی به منظور عملیات ایذایی، بحرانسازی و تاثیر منفی بر امنیت مناطق در مرزهای شمالی ایران است؛ بنابراین، استراتژی شیعه و دیپلماسی زمینهساز پیرامون «جنگ منطقه آذربایجان» در عصر ظهور، باید مبتنی بر «بیطرفی» (فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ) و در عین حال راهبرد امنیتی محور مقاومت شیعی، به دلیل وقوع این حوادث در آستان ظهور، باید مبتنی بر اوج «اقتدار نظامی قبل ظهور» (فَاسْعَوْا إِلَیْهِ) در دفاع از کیان شیعه در تحولات حادثهخیز «جغرافیای ظهور» باشد.
نکته پایانی
گزاره «آتش جنگ آذربایجان قبل از ظهور» در میراث «آیندهپژوهی مهدوی» از آوردگاه حدیثی، اعتبارسنجی سندی و محتوایی گردید. و صدالبته به دلیل مناقشه قرهباغ و جنگ آذربایجان با ارمنستان، اهمیت و ضرورت بررسی و تحلیل سیاسی آینده بحران قفقاز جنوبی، دوچندان میشود. البته همانطور که بیان گردید، دیدهبانی سیاسی و نظامی «کشورهای نقشآفرین و حادثهخیز»، در هر برههای از زمان، می تواند اهمیت استراتژیک و آیندهپژوهانه، داشته باشد؛ زیرا اگر عصر، عصر ظهور باشد؛ مومنین هر لحظه باید مختصات خویش با ظهور را نسبتسنجی نمایند. ضمن اینکه استراتژی «محور مقاومت شیعی» نسبت به فتنهها و جنگها و دسیسههای دشمنان قبل ظهور، اوج آمادگی نظامی قلمداد شده است.
حال اگر اساتید دانشگاه بخواهند «سناریوی جنگ آذربایجان» را در آینده ترسیم کنند، به چه نتایجی خواهند رسید؟ سپس نتیجه «تحلیل سیاسی» با سناریوی «آیندهپژوهی مهدوی»، مقایسه و نقاط اشتراک و افتراق نیز نمایان شود.
در واقع پرسش اساسی این است: جنگ آذربایجان، آیا به شعلههای آغاز جنگ جهانی اشاره دارد و یا در واقع تلمیحی است به نقشه تدارک حمله از سوی دشمن به مناطق شیعی و یا با اجازه قدرتهای فرامنطقهای -که هزاران کیلومتر دورتر از محل مناقشه هستند-، در نهایت طرفهای درگیر به صلح و صفا رضایت خواهند داد؟ اساتید دانشگاه و متخصصین علم آیندهپژوهی، مخاطب اصلی این پرسش هستند.
عناوین مرتبط:
فتنه شام (سوریه) قبل از ظهور، رمزگشایی از بازیگران داخلی و بینالمللی جنگ سوریه
سناریوی آینده عراق قبل از ظهور
ایران قبل از ظهور، مواجهه نظامی بعد از دو مرحله مطالبه حق
فلسطین قبل از ظهور، زمان جنگ شیعه با رژیم صهیونیستی، نابودی اسرائیل قبل یا بعد از ظهور
*مصطفی امیری، دانشآموخته حوزه علمیه قم
پینوشت:
[1] . آیندهپژوهی مهدوی با تکیه بر هشدارهای حدیثی در تراث اسلامی و محور قرار دادن گزارشات درباره فتنهها و بحرانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی، امکان وقوع آنها را در «جغرافیای کشورهای نقشآفرین عصر ظهور» و محدوده پیرامونی این کشورها، رصد میکند (قربانی، تاملات آینده پژوهانه در آرمانشهر مهدوی تبیین کارکردهای آینده پژوهانه مهدویت، فصلنامه آینده پژوهی ایران، ش1، ص70-71) و از آنجا که «آیندهپژوهی مهدوی» مبتنی بر قوانین و سنن تخلفناپذیر الهی است، بسیار قابل اعتماد خواهد بود (پورعزت، سنت پژوهی رویکردی نوین به آینده پژوهی مهدویت، فصلنامه مشرق موعود، ش44، ص281).
[2] . نعمانی (360ق) محدّث نامدار شیعه، در قرن چهارم است. کتاب الغیبة نعمانی، تالیف هزار سال پیش و از کتب مرجع در آیندهپژوهی مهدوی به شمار میآید (نادری، اعتبار و تداول کتاب الغیبة نعمانی، فصلنامه سفینه، ش37، ص175-187).
[3] . پورسیدآقایی، زمینهسازی ظهور، فصلنامه مشرق موعود، ش 10، ص 20-21.
[4] . فتلاوی، رایات الهدی و الضلال فی عصر الظهور، ص 63-126.
[5] . قربانی، تاملات آینده پژوهانه در آرمانشهر مهدوی تبیین کارکردهای آینده پژوهانه مهدویت، فصلنامه آینده پژوهی ایران، ش1، ص70-71.
[6] . آیتی، چالش غفلت از آرمان مهدویت، فصلنامه مشرق موعود، ش49، ص77.
[7] . البته عدم ذکر گزاره حدیثی «آتش آذربایجان» توسط شیخ طوسی (در کتاب الغیبة للحجة) و شیخ صدوق (در کتاب کمالالدین) از کتب ثلاثه مهدویت (که به همراه کتاب الغیبة نعمانی به عنوان کتب مرجع مهدویت قلمداد میشوند)، خللی به محتوای آن وارد نمیشود. زیرا کتاب شیخ صدوق در باب علائم ظهور (صدوق، کمال الدین، ج2، ص656) که به صورت مستقل تدوین شده است (نجاشی، الرجال، ص392) اما مفقود است و دسترسی به آن ممکن نیست؛ شیخ طوسی نیز تصریح کرده است: بنا نداشته آنچه در دیگر کتب ذکر شده، را مجددا تکرار نماید (طوسی، الغیبة، ص2 و 327).
[8] . ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص370.
[9] . حر عاملی، إثبات الهداة، ج5، ص158.
[10] . نعمانی، الغیبة، ص194 و 263.
[11] . مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص135 و 293.
[12] . أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ ابْنُ عُقْدَةَ الْکُوفِیّ: ثقه (نجاشی، الرجال، ص94)؛ أَحْمَدُ بْنُ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ الْجُعْفِیُّ: ثقه علی التحقیق (نجاشی، الرجال، ص127. مامقانی، تنقیح المقال ط حدیثة، ج8، ص266-269. مازندرانی، منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج1، ص368)؛ إِسْمَاعِیلُ بْنُ مِهْرَان: ثقه (نجاشی، الرجال، ص26)؛ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَة عن أَبِیه عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ البطائنی: ثقه در دوران استقامت (طوسی، العدة فی اصول الفقه، ج1، ص150-151. مجلسی، روضة المتقین، ج14، ص394 و 47 و 354)؛ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ: ثقه (نجاشی، الرجال، ص431)؛ أَبِی بَصِیر: ثقه (نجاشی، الرجال، ص441)؛ امام صادق: امام معصوم؛ امام باقر: امام معصوم.
[13] . نعمانی، الغیبة، ص147.
[14] . نعمانی، الغیبة، ص197. طوسی، الغیبة، ص163.
[15] . کلینی، الکافی، ج8، ص274.
[16] . کلینی، الکافی، ج8، ص264.
[17] . کُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ فَإِنَّ الْفِتْنَةَ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا (نعمانی، الغیبة، ص197. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص138).
[18] . کُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ: الْمعنَى الْزَمُوا بُیُوتَکُمْ لُزُومَ اَلْأَحْلاَسِ وَ لاَ تَخْرُجُوا مِنْهَا فَتَقَعُوا فِی اَلْفِتْنَةِ (طریحی، مجمع البحرین، ج4، ص63)؛ فی الحدیث: کُنْ حِلْساً مِنْ أَحْلَاسِ بَیْتِکَ أَیْ لَاتَبْرَحْ أَمْرَهُ بِلُزُومِ بَیْتِهِ وَ تَرْکِ الْقِتَالِ فِی الْفِتْنَةِ (ابن منظور، لسان العرب، ج6، ص55).
[19] . اجْلِسُوا فِی بُیُوتِکُمْ فَإِذَا رَأَیْتُمُونَا قَدِ اجْتَمَعْنَا عَلَى رَجُلٍ فَانْهَدُوا إِلَیْنَا بِالسِّلَاح (نعمانی، الغیبة، ص197).
[20] . اصل در میراث حدیثی مهدوی، بر این است که مراد از اماکن جغرافیایی، محدوده آن مکانها در زمان «صدور» نص (محدوده جغرافیایی در زمان امام معصوم) است که طبیعتا منطقه وسیعتری را شامل میشده است مگر اینکه «قرینه بسیار واضح» دال بر این باشد که محدوده جغرافیایی در زمان «وقوع» نص (محدوده جغرافیای در قبل ظهور) قصد شده است.
[21] . حرف مِنْ به معنای ابتدائیت (ابن هشام، مغنی اللبیب، ج1، ص318).
[22] . حرف مِنْ به معنای فی (ابن هشام، مغنی اللبیب، ج1، ص321).
[23] . سوره مائده، آیه64. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص828.
[24] . واژه «نار» بدون الف و لام که در اصطلاح ادبیات عرب به آن «اسم نکره» و نقش آن، خبر (مُسند) است که در سیاق نفی آمده و افاده عموم میکند (ابراهیم برکات، النحو العربی، ج1، ص54)، و نیز به قرینه جمله بعد «لَا یَقُومُ لَهَا شَیْءٌ»، افاده تفخیم، بزرگی و تکثیر آتش است (هاشمی، جواهر البلاغة، ص125) و بیانگر این است، آتش جنگ بزرگ و عظیمی بتدریج در منطقه آذربایجان برپا خواهد شد.
[25] . فی الحدیث: کانت بینهم نَائِرَةٌ أى فتنة حادثه و عداوة. نار الحرب و نَائِرَتُهَا: شرّها و هیجها (ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج5، ص127).
[26] . طاهرینیا، نشانهشناسی واژه النار در قرآن کریم، فصلنامه مطالعات متون ادبی اسلامی، ش5، ص32.
[27] . بیان گردید: اصل بر این است که مقصود معصوم، منطقه جغرافیای در زمان «صدور نص» است مگر قرینهای بر خلاف آن باشد.
[28] . حموی، معجم البلدان، ج1، ص128.
[29] . اصطخری، مسالک الممالک، ص181.
[30] . برزند من نواحی أذربیجان و قد ذکرنا أنها من أعمال تفلیس (حموی، معجم البلدان، ج2، ص35).
[31] . یعقوبی، البلدان، ص79.
[32] . مدنی، الطراز الاول، ج7، ص24.
[33] . بروسوی، أوضح المسالک إلى معرفة البلدان، ص623.
[34] . ابوالفداء، تقوم البلدان، ص440.
[35] . و مشابه آن: فامّا ارمینیة و الران و اذربیجان فانّا جمعناها فى صورة واحدة (اصطخری، مسالک الممالک، ص180).
[36] . ابوالفداء، تقویم البلدان، ص440. بروسوی، أوضح المسالک إلى معرفة البلدان، ص134. و مشابه آن: ابن حوقل، صورة الارض، ج2، ص331.
[37] . و امروزه محدوده جغرافیایی «کشور آذربایجان» تا حدودی بر منطقه «ارّان و الرّان» در کتب جغرافیا و تاریخ، قابل انطباق است و مناطق مهم آن همچون کنجه، شمکر، بردع و بیلقان است (حموی، معجم البلدان، ج1، ص136) که این مناطق اکنون با همین نامها و اسامی در کشور آذربایجان وجود دارد (فهرست شهرهای جمهوری آذربایجان، لینک). البته در طول تاریخ، گاهی ضمیمه «ارمنیه تاریخی» شده و گاهی تحت قیمومیت حکومت سرزمین «آذربایجان تاریخی» قرار گرفته است (الوانساز خویی، تاریخ تحلیلی تشیع در آذربایجان، ص16-17). شواهد حدیثی و تاریخی نیز بر این دیدگاه وجود دارد: مَدِینَةِ الرَّانِ مِنْ أَرْضِ آذَرْبَایِجَان (طوسی، الغیبة، ص310). أرّان أوّل مملکة بأرمینیة (ابن فقیه، البلدان، ص586).
[38] . لَا یَقُومُ لَهَا شَیْءٌ: ای لا یطیقها أو لا یتعرض لدفعها (مجلسی، مرآة العقول، ج9، ص426)؛ لا یقدر على معارضتها و لا یقاومها شیء (مجلسی، بحارالأنوار، ج83، ص327).
[39] . یقال: فلان حلس من أحلاس البیت للذی لا یبرح البیت (ابن منظور، لسان العرب، ج6، ص54). و بیشتر در هنگام بروز فتنهها، از این عبارت استفاده میشود: فی حدیث الفتن: عدّ منها فتنة الأَحْلَاس کونوا أَحْلَاس بیوتکم أى الزموها (ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج1، ص423)؛ فی الحدیث: کنْ حِلْساً من أَحْلاسِ بیتک ... أَی لاتَبْرَحْ أَمره بلزوم بیته و ترک القتال فی الفتنة (ابن منظور، لسان العرب، ج6، ص55).
[40] . عبارت «أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ» مصطلح حدیثی است و در «تراث مهدوی»، این عبارت و مشابه آن: اجْلِسُوا فِی بُیُوتِکُم (نعمانی، الغیبة، ص197. طوسی، الغیبة، ص163)، لَا تَبْرَحِ الْأَرْضَ (کلینی، الکافی، ج8، ص274)، تَلْزَم بَیْتَکَ وَ تَقْعُد فِی دَهْمَاء (نعمانی، الغیبة، ص194)، حِلْساً مِنْ أَحْلَاسِه (کلینی، الکافی، ج8، ص264) با توجه به «خانواده حدیثی»، جملات مشهور امامان معصوم برای ممانعت شیعیان از شرکت در فتنهها: کُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ فَإِنَّ الْفِتْنَةَ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا (نعمانی، الغیبة، ص197. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص138) و قیامهای نظامی مخالف دیدگاه اهلبیت و جنگهای مضرّ به کیان شیعه بوده است: اجْلِسُوا فِی بُیُوتِکُمْ فَإِذَا رَأَیْتُمُونَا قَدِ اجْتَمَعْنَا عَلَى رَجُلٍ فَانْهَدُوا إِلَیْنَا بِالسِّلَاح (نعمانی، الغیبة، ص197).
[41] . البته حساب مردم و شیعیان مظلوم آذربایجان از حکومت جدا است. هرچند طبیعی است در آتش جنگ، تر و خشک باهم میسوزد. زیرا نقمت و بلا هرگاه واقع شود، فرقی بین گناهکار و دیگران نیست: النَّقِمَة إِذَا نَزَلَتْ لَمْ یَکُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ، دِفَاعٌ (کلینی، الکافی، ج2، ص375) و احتمال دارد شیعیان مظلوم کشور آذربایجان و سایر مناطق نیز طعمه خواستههای نامشروع حاکمان و قدرتهای استعماری گردند. اما وظیفه محور مقاومت شیعی و حکومت زمینهساز این است که در حد توان و استطاعت، مانع از قتل و خونریزی گردد و حتی در جهت خنثی کردن فتنه دشمنان، تمهیداتی ولو با کمک غیرمستقیم برای مقابله با اقدامات «دشمن اصلی» باشد.
[42] . برای آگاهی بیشتر: سناریوی آینده عراق قبل از ظهور (لینک).
[43] . لبَد بِالْمَکَانِ: أَقَامَ بِهِ (ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص 385)؛ لبد الشیء بالأرض یلبد بالضم أی لصق (مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص136).
[44] . حدیث حذیفة و ذکر فتنة فقال: الْبُدُوا لُبُودَ الرّاعى ... ای اقعدوا فی بُیوتکم لا تخرجوا منها فَتَهلِکوا (ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج4، ص224).
[45] . ضمن اینکه «ادله عام قرآنی» نیز مبنی بر حفظ اقتدار نظامی و استفاده از سلاحهای پیشرفته برای مقابله با دشمنان حکایت دارد: وَ أَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُم (سوره انفال، آیه60).
[46] . کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ ... وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ ... یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء (نعمانی، الغیبة، ص273)؛ سند حدیث نیز معتبر است (ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج6، ص13).
[47] . همان اشتباهی که مخالفین «قیام زمینهساز ظهور» با برداشت نادرست خویش از برخی احادیث دارند و البته پاسخ داده شده است (ر.ک: مرتضی عاملی، مختصر مفید، ج3، ص174. پورسیدآقایی، چالشهای روایی مشروعیت تشکیل حکومت در عصر غیبت، فصلنامه مشرق موعود، ش49، ص387-404)؛ و البته در احادیث معتبر نیز از قوم زمینهساز که قیام میکنند و با دشمن میجنگند و کشتههای آنان «شهید» محسوب میشود و سرانجام انقلابشان به حکومت جهانی امام عصر متصل خواهد شد، سخن به میان آمده است و بدینسان مشروعیت قتال و جنگ با دشمنان قبل ظهور نیز اثبات میشود: کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ ... وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ ... یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء (نعمانی، الغیبة، ص273)؛ سند حدیث نیز معتبر است (ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج6، ص13). طبرسی، صاحب تفسیر مجمعالبیان، در ذیل آیه4 سوره اسراء درباره وعده مجازات «فساد بنیاسرائیل در فلسطین با محوریت مسجد الاقصی» میفرماید: قد تظاهرت الأخبار عن أئمة الهدى من آل محمد فی أن الله تعالى سیعید عند قیام المهدی قوما ممن تقدم موتهم من أولیائه و شیعته لیفوزوا بثواب نصرته و معونته و یبتهجوا بظهور دولته (طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج7، ص367).
[48] . فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْوا (نعمانی، الغیبة، ص263).
[49] . فَإِذَا رَأَیْتُمُونَا قَدِ اجْتَمَعْنَا عَلَى رَجُلٍ فَانْهَدُوا إِلَیْنَا بِالسِّلَاح (نعمانی، الغیبة، ص197).
[50] . همپیمانی یمانی و خراسانی در جنگ با جریان سفیانی در حوادث خاورمیانه (لینک).
[51] . یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ ... فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ ... وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم (نعمانی، الغیبة، ص280).
[52] . السُّفْیَانِیُّ یُقَاتِلُ الْقَائِم (صدوق، معانی الأخبار، ص346).
[53] . سفیانی، اسم رمز حاکم موقت منطقه شام در عصر ظهور برای بازه زمانی کمتر از 2 سال که علاوه بر تسلط بر سوریه، به عراق حمله نظامی میکند. ضمن اینکه برای حمایت از حاکمان همپیمان خویش در عربستان و در جهت مقابله با امام عصر نیز نیروی نظامی به مدینه و مکه اعزام میکند (کورانی، المعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المهدی، ص380).
[54] . سفیانی، مورد حمایت غربیها است: یُقْبِلُ السُّفْیَانِیُّ مِنْ بِلَادِ الرُّومِ مُنْتَصِراً فِی عُنُقِهِ صَلِیبٌ وَ هُوَ صَاحِبُ الْقَوْمِ (طوسی، الغیبة، ص463)؛ در عبارت "فِی عُنُقِهِ صَلِیب" دو احتمال مطرح است: سفیانی چون مسیحی و رومی است، صلیب بر گردن دارد و نماینده غربیها است و یا به ظاهر مسلمان است اما موردحمایت غربیها است.
[55] . سفیانی، مورد حمایت یهود است: إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا (سوره اسراء، آیه8) یَعْنِی إِنْ عُدْتُمْ {الیهود} بِالسُّفْیَانِیِّ عُدْنَا بِالْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّد (قمی، تفسیر القمی، ج2، ص14).
[56] . آل بنی فلان قبل از ظهور بر عربستان حکومت میکنند: یَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِینَةِ ... یَقْتُلُهُ جَیْشُ آلِ بَنِی فُلَان. (کلینی، الکافی، ج1، ص337)؛ و سفیانی همپیمان خاندان آل فلان حاکم در عربستان است: فَیَبْتَدِرُ الْحَسَنِیُّ إِلَى الْخُرُوجِ فَیَثِبُ عَلَیْهِ أَهْلُ مَکَّةَ فَیَقْتُلُونَهُ وَ یَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى الشَّامِیِّ ... وَ یَبْعَثُ الشَّامِیُّ عِنْدَ ذَلِکَ جَیْشاً إِلَى الْمَدِینَة (کلینی، الکافی، ج8، ص225).
[57] . در احادیث، برای ایرانیان عبارت «لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُم» و نقش زمینهسازی ذکر شده است (نعمانی، الغیبة، ص273).
[58] . عبارت مثلث «غربی، عبری، عربی» و اصطلاحات مشابه دیگر در این نوشتار، برگرفته از احادیث است. به عنوان مثال در گذشته برای رومیها، عنوان صلیبی، اطلاق میشده است که معادل امروزی آن، غربیها گفته میشود؛ و نیز سایر موارد در این نوشتار به همین منوال است و یا اصطلاح امروزی برای گفتار قرآنی «فساد بنیاسرائیل در فلسطین با محوریت مسجد الاقصی» که در سوره اسراء به آن اشاره شده است، از آن به رژیم اسرائیل و یهود صهیونیسم یاد میشود. البته این رویه در مقالات پژوهشی در فصلنامههای علمی، نیز متداول است (به عنوان نمونه: مودب، واکاوی تفسیری آیات سوره اسراء درباره فساد بنیاسرائیل، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش34، ص94-95. طباطبایی امین، ارتباط سوره اسراء با مهدویت و نقد و بررسی آراء مفسران فریقین، فصلنامه مشرق موعود، ش50، ص343).
[59] . طوسی، الغیبة، ص 477.
[60] . طبری، دلائل الإمامة، ص 466.
[61] . ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار، ص 433. لازم به ذکر است «ابدال الشام» از بیعت کنندگان با امام عصر در هنگامه ظهور با اصطلاح «ابدال» در کتب برخی عرفا فرق دارد. توضیح اینکه: در احادیث متعددی ذکر شده، بعد از ظهور و قیام امام عصر از کنار کعبه در مکه، شیعیان مناطق مختلف همچون رایات من خراسان، عصائب عراق، اهل یمن، نجباء مصر و ابدال شام با حضرت بیعت خواهند نمود (مفید، الإختصاص، ص208). در الغیبه شیخ طوسی بیعت شیعیان چنین گزارش شده است: یُبَایِعُ الْقَائِمَ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ نَیِّفٌ عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ فِیهِمُ النُّجَبَاءُ مِنْ أَهْلِ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ الْأَخْیَارُ (در نسخه کتاب عمدة عیون صحاح و کتاب الإختصاص، واژه «عصائب عراق» ذکر شده است) مِنْ أَهْلِ الْعِرَاق (طوسی، الغیبة، ص 477). ضمن اینکه برخی از این افراد در زمره 313 نفر یاران امام عصر نیز قرار خواهند گرفت: خُرُوجُ السُّفْیَانِیِّ ... وَ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ یُبَایَعُ لَهُ بَیْنَ زَمْزَمَ وَ الْمَقَامِ یَرْکَبُ إِلَیْهِ عَصَائِبُ أَهْلِ الْعِرَاقِ وَ أَبْدَالِ الشَّامِ وَ نُجَبَاءُ أَهْلِ مِصْرَ وَ تَصِیرُ أَهْلُ الْیَمَنِ عِدَّتُهُمْ عِدَّةَ أَهْلِ بَدْر (طبری، دلائل الإمامة، ص466. مفید، الإختصاص، ص208).
[62] . برای آگاهی بیشتر: ایران قبل از ظهور، مواجهه نظامی بعد از دو مرحله مطالبه حق (لینک).
[63] . فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا ... لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاس (نعمانی، الغیبة، ص194).
[64] . مَهْدِیُّ أُمَّتِی ... یُبَایِعُهُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَام (صدوق، کمال الدین، ج1، ص285)؛ القائِمُ ... بِمَکَّةَ ... فَیُبایِعونَهُ بَینَ الرُّکنِ وَ المَقام (نعمانی، ص281-282)؛ یُبَایِعُ الْقَائِمَ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَام (طوسی، الغیبة، ص477).
[65] . سعیدی، اوصاف المهدی، ص122.
[66] . فَانْهَدُوا إِلَیْنَا بِالسِّلَاح (نعمانی، الغیبة، ص192).
[67] . ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص370.
[68] . حر عاملی، إثبات الهداة، ج5، ص158.
[69] . مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص135 و 293.
[70] . کورانی، عصر الظهور، ص41. خراسانی، مهدی منتظر، ص214. کورانی، عصر ظهور، ص63. سلیمان، یوم الخلاص، ص218.
[71] . ظَهَرَتْ لِوَلَدِی رَایَاتُ التُّرْک (نعمانی، الغیبة، ص146) و به قرینه حرکتهای مردمی در دیلم و خراسان، از اینرو در آذربایجان نیز قیام مردمی در جهت حمایت از حکومت زمینهساز رخ خواهد داد و بنابراین نسخه «لابدّ لنا» صحیح است.
[72] . لا بدّ لثورة المهدیّ علیه السّلام من ثورة تنطلق من آذربیجان لا یقف بوجهها شیء (سلیمان، یوم الخلاص، ص218)؛ و حرکة هدى فی آذربایجان (کورانی، عصر الظهور، ص41). انّ حرکة آذربیجان لا بدّ منها للظهور المقدس ... رایات الترک ترفع داعیة للامام المهدی (کورانی، المعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المهدی، ص611).
[73] . مهدیپور، روزگار رهایی، ج2، ص1031.
[74] . قَامَ الْقَائِمُ بِخُرَاسَان ... وَ قَامَ مِنَّا قَائِمٌ بِجِیلَان (نعمانی، الغیبة، ص275).
[75] . کورانی، المعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المهدی، ص495 و 505-506. کورانی، فرهنگ موضوعی احادیث امام مهدی، ص683 و 695-696.
[76] . کورانی، المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی، ص610-611. کورانی، فرهنگ موضوعی احادیث امام مهدی، ص803-804.
[77] . ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص370. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج11، ص35. حر عاملی، إثبات الهداة، ج5، ص158.
[78] . بروجردی، جامع أحادیث الشیعه، ج13، ص74. مرتضی عاملی، مختصر مفید، ج3، ص162-163.
[79] . در واقع عبارت «احلاس بیوتکم» با نسخه «لابدّ لنا» سازگاری ندارد؛ زیرا مگر میشود حرکت مردمی آذربایجان در دفاع از اهلبیت و نصرت امام عصر، شکل بگیرد لکن امام معصوم دستور به خانهنشینی و عدم حمایت از این قیام را صادر نمایند؟
[80] . نک: تیتر اعتبارسنجی «محتوایی» جنگ آذربایجان.
[81] . اینکه امام معصوم، شیعه را به عدم مداخله نظامی در جنگ منطقه آذربایجان فراخواندند (فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ)، بیانگر این است که این جنگ، ابتدا در مناطقی خارج از محدوده جغرافیای «حکومت شیعه زمینهساز» رخ خواهد داد.
[82] . «لایقوم لها شیء» دلالت بر این دارد که جنگ در ناحیه آذربایجان، تداوم و گسترش مییابد و هیچ حدّ و مرزی برای آن وجود ندارد. لازم به ذکر است این عبارت در تراث حدیثی فقط برای خشم و قدرت الهی استعمال شده است: بِقُوَّتِکَ الَّتِی لَا یَقُومُ لَهَا شَیْء (طوسی، مصباح المتهجد، ج2، ص572)؛ عِنْدَ غَضَبِی لَا یَقُومُ لَهَا شَیْء (کلینی، الکافی، ج2، ص274). و حاکی از این است که این آتش هیچ چیز جلودار آن نیست.
[83] . علی الصغیر، اسئله مهدویة، سوال 1416 (لینک)؛ نار اذربیجان بین المخزون الروائی و مجریات الواقع المعاصر، یوتیوب (لینک).
[84]. طوسی، الغیبة، ص441.
[85] . طوسی، الغیبة، ص463.
[86] . لِلتُّرْکِ خَرْجَتَانِ: خَرْجَةٌ مِنْهَا خَرَابُ آذَرْبِیجَانَ، وَ خَرْجَةٌ یَخْرُجُونَ فِی الْجَزِیرَة (ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص191).
[87] . حَرْبِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مَعَ فِتْیَانٍ أَرْمِینِیَّةٍ وَ آذَرْبِیجَانَ تِلْکَ حَرْبٌ یُقْتَلُ فِیهَا أُلُوفٌ وَ أُلُوفٌ کُلٌّ یَقْبِضُ عَلَى سَیْفٍ مُحَلَّى تَخْفِقُ عَلَیْهِ رَایَاتٌ سُودٌ تِلْکَ حَرْبٌ یَشُوبُهَا (یُسْتَبْشَرُ فِیهَا) الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ وَ الطَّاعُونُ (نعمانی، الغیبة، ص147. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص226. حر عاملی، إثبات الهداة، ج5، ص154).
[88] . قُدّامَ القائِمِ مَوتَتانِ: مَوتٌ أحمَرُ و مَوتٌ أبیضُ ... المَوتُ الأَحمَرُ السَّیفُ وَ المَوتُ الأَبیضُ الطّاعونُ (صدوق، کمال الدین، ج2، ص655)؛ سند حدیث نیز معتبر است (ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج7، ص289).
[89] . ر.ک: جنگ ولد عباس با ارمنیها و شعلههای جنگ جهانی.
[90]. گنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، ص479؛ سیوطی، العرف الوردی، ص118.
[91]. خزاز رازی، کفایة الأثر، ص63، 107 و 151.
[92] . نعمانی، الغیبة، ص262. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص235. همه راویان، امامی و ثقه و جلیلالقدر و سند حدیث نیز موثق و معتبر است (مرکز نور، نرمافزار درایة النور). ضمن اینکه راویان حدیث فوق با حدیث آتش آذربایجان، مشترک است (ر.ک: اعتبارسنجی سندی آتش آذربایجان).
[93] . ابن کثیر، النهایة فی الفتن و الملاحم، ج1، ص80.
[94] . ابن شهر آشوب، المناقب، ج2، ص274.
[95] . غَلَبَةِ أَهْلِ أَرْمِینِیَّةَ عَلَى أَرْمِینِیَّةَ: شگفت اینکه از «دشمن ارمنیها» در جنگ با «ارمنیها»، به «اهل ارمنیه» یاد شده است زیرا در صدر اسلام، ارمنیه بر مناطقی وسیعی بین آذربایجان قدیم و روم اطلاق میشده: أرمینیة ناحیة بین آذربیجان و الروم (قزوینی، آثار البلاد، ص495) که حتی برخی مناطق کشور آذربایجان کنونی را نیز شامل میشود.
[96] . عاملی نباطی، الصراط المستقیم، ج2، ص258. حر عاملی، إثبات الهداة، ج5، ص206.
[97] . الهرج: الفتنة (جوهری، الصحاح، ج1، ص350) و القتال (فراهیدی، العین، ج3، ص388)؛ الهَرْجُ: شدَّة القتل و کثرته (ابن منظور، لسان العرب، ج2، ص389)؛ فی الحدیث: قُدَّام الساعة هَرْج أی قِتال شدید (ازهری، تهدیب اللغة، ج6، ص32). در منابع حدیثی فریقین نیز واژه «هرج» بیشتر به معنای قتل و جنگ، به کار رفته است: الهرج: القتل (صدوق، معانی الأخبار، ص357)؛ بَینَ یدَی السّاعَةِ ... یکثُرُ فیهَا الهَرجُ وَ الهَرجُ القَتلُ (بخاری، صحیح البخاری، ج11، ص11. النیسابوری، صحیح مسلم، ج4، ص2056).
[98] . سند واقعه «هرج الروم»، موثق و صحیحه است (رستمی، بررسی توصیفی و تحلیلی کتاب الغیبة شیخ طوسی، ص61-65. آیتی، تاملی در نشانههای حتمی ظهور، ص81 و 84. علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقة الدلالة و السلوک، ج2، ص161-164).
[99] . ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج7، ص125.
[100] . از جمله، سند موثق و معتبر در کتاب الغیبه شیخ طوسی: أخبرنا أبو عبدالله: شیخ مفید ثقه (نجاشی، الرجال، ص399) عن محمد بن علی بن الحسین: شیخ صدوق ثقه (نجاشی، الرجال، ص390) عن محمد بن الحسن:ابن ولید ثقه (نجاشی، الرجال، ص383) عن أحمد بن إدریس: ثقه (نجاشی، الرجال، ص92) عن علی بن محمد بن قتیبة: ممدوح (نجاشی، الرجال، ص259) عن الفضل بن شاذان: ثقه (نجاشی، الرجال، ص307) عن الحسن بن محبوب: اصحاب اجماع ثقه (کشیّ، الرجال، ص556) عن عمرو بن أبی المقدام: ممدوح ثقه (کشیّ، الرجال، ص392. ابن داود، الرجال، ص488) عن جابر الجعفی: ثقه (کشیّ، الرجال، ص196) عن أبی جعفر: (امام معصوم).
[101] . منطقه قرقیسیا: محل اتصال رود خابور به فرات در شرق سوریه در دیرالزور است (حموی، معجم البلدان،ج4، ص328). حوادث منطقه قرقیسیا در سوریه یکی از علتهای اصلی جنگ بین جبّارین و قدرتهای استعماری است:بِقِرْقِیسِیاءَ ... هَلُمُّوا إِلَى الشِّبَعِ مِنْ لُحُومِ الْجَبَّارِین (نعمانی، الغیبة، ص278). از زمان خلقت آسمان و زمین در تاریخ بشریت، چنین جنگی روى نداده و روى نخواهد داد و بیانگر این است از سلاحهای غیرمتعارف استفاده خواهد شد که قبل از آن سابقه نداشته است: یا مُیسِّرُ، کَمْ بَینَکُمْ وَ بَینَ قِرْقِیسَا (قرقیسیا) ... إِنَّهُ سَیکُونُ بِهَا وَقْعَةٌ لَمْ یکُنْ مِثْلُهَا مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَا یکُونُ مِثْلُهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ (کلینی، الکافی، ج8، ص295). همه راویان، امامی و ثقه و جلیلالقدر و سند حدیث نیز موثق است (مرکز نور، نرمافزار درایة النور).
[102] . فَإِذَا خَالَفَ التُّرْکُ الرُّوم و کَثُرَتِ الْحُرُوبُ فِی الْأَرْض (طوسی، الغیبة، ص441)؛ یَتَخَالَفُ التُّرْکُ وَ الرُّومُ وَ تَکْثُرُ الْحُرُوبُ فِی الْأَرْضِ وَ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ سُورِ دِمَشْقَ وَیْلٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ (طوسی، الغیبة، ص463).
[103] . اخْتَلَفَ أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ أَهْلُ الْمَغْرِبِ ... وَ یَلْقَى النَّاسَ جُهْدٌ شَدِیدٌ مِمَّا یَمُرُّ بِهِمْ مِنَ الْخَوْف (نعمانی، الغیبة، ص262).
[104] . قُدّامَ القائِمِ مَوتَتانِ: مَوتٌ أحمَرُ و مَوتٌ أبیضُ ... المَوتُ الأَحمَرُ السَّیفُ وَ المَوتُ الأَبیضُ الطّاعونُ (صدوق، کمال الدین، ج2، ص655)؛ سند حدیث نیز معتبر است (ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج7، ص289).
[105] . مرگ سرخ (الموت الاحمر): جنگ و خونریزی، کنایه از سلاحهای جنگی و اتمی.
[106] . مرگ سفید (الموت الابیض): طاعون، کنایه از سلاحهای شیمیایی و میکروبی و بیوتروریسم.
[107] . سنت استدراج الهی: الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون (سوره اعراف، آیه182)؛ سنت استیصال و اضمحلال جبهه باطل: کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فی مَساکِنِهِمْ (سوره طه، آیه128)؛ سنت نجات مومنان: نُنَجِّی رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا کَذلِکَ حَقًّا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنین (سوره یونس، آیه103)؛ سنت غلبه حق بر باطل: یُریدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرین (سوره انفال، آیه7). هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه (سوره فتح، آیه28).
[108] . برای آگاهی بیشتر: فلسطین قبل از ظهور، زمان جنگ شیعه با رژیم صهیونیستی، نابودی اسرائیل قبل یا بعد از ظهور (لینک).
[109] . یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ ... فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ ... وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم (نعمانی، الغیبة، ص280).
[110] . إذا هَزَمَتِ الرّایاتُ السّودُ خَیلَ السُّفیانِی ... تَمَنَّى النّاس المَهدِی فَیطلُبونَه (متقی هندی، کنزالعمّال، ج14، ص590).
[111] . صدوق، کمال الدین، ج2، ص469.
[112] . مجلسی، بحارالأنوار، ج57، ص212.
[113] . در تراث حدیثی شیعه از امام عصر به «صاحب الامر» تعبیر شده است: لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْر (کلینی، الکافی، ج1، ص236)؛ لا یَکونُ هذَا الأَمرُ الَّذی ... یُنادِیَ مُنادٍ مِنَ السَّماء (نعمانی، الغیبة، ص266) و مقصود از بازگشت امر به اهلبیت (إِذَا رُدَّ إِلَیْکُمُ الْأَمْر) در واقع اقامه حکومت اهلبیت در آخرالزمان است.
[114] . مجلسی، بحارالأنوار، ج57، ص212.
[115] . البته در ادامه حدیث، به انتقال برخی از مردم تهران به شهرهای قم و اردهال نیز اشاره شده است: فَیَأْوِی أَهْلُ الرَّیِّ إِلَى قُمَّ ... ثُمَّ یَنْتَقِلُونَ مِنْهُ إِلَى مَوْضِعٍ یُقَالُ لَهُ أَرْدِسْتَان (مجلسی، بحارالأنوار، ج57، ص212).
[116] . صدوق، کمال الدین، ج2، ص 469.
[117] . «پشتِ ری» مراد از آن، بخش شمالی از شهر تهران میباشد، و «کوه سیاه» همان کوه تُوچال است که از دور سیاه دیده میشود و بر تجریش و پیرامونش در شمال شهر تهران سایه میافکند و در بخش جنوبی کوههای اَلْبُرْز مرکزی، جای دارد، و «کوه سرخ» همان کوه است که در بخش کرج، میان کوه سیاه در تهران و کوههای طالقان، جای دارد و مقصود از «طالِقان» در این حدیث، سرزمینی است میان کَرَج و قَزْوِین که در شمال غربی تهران قرار دارد.
[118] . کوههای تُوچال واقع در شمال تهران که از دور نیز به رنگ سیاه دیده میشود.
[119] . ابن حماد، الفتن، ص218. ابن حجر، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، ص136. سیوطی، العرف الوردی، ص126. حنبلی، فرائد فوائد الفکر فی الامام المنتظر، ص316.
[120] . مراجعه کنید به: نحوه مواجهه با میراث روایی اهلسنت
[121] . کورانی، المعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المهدی، ص459 و 500.
[122] . تعدادی انگشتشمار کانال تلگرامی و پیج اینستاگرام در فضای مجازی با طراحی پیچیده در چند لایه امنیتی، که از آن سوی مرزها هدایت و حمایت میشوند، با هدف مبارزه با انقلاب شیعی امام خمینی، در حال ترویج دیدگاه سوم هستند و همین موضوع، باعث شده آن دسته از اندیشمندان که با رعایت موازین علمی در صدد تنویر افکار عمومی هستند با شانتاژ رسانهای این دسته افراد، با محدودیت در بیان دیدگاههای خویش در جهت مقابله با دسیسههای دشمنان مواجه شوند.
[123] . کورانی، المعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المهدی، ص607-609. کورانی، فرهنگ موضوعی احادیث امام مهدی، ص801-802.
[124] . امام مهدی با کمک سلاح و قدرت نظامی زمینهسازان، جمعیت کثیری از دشمنان اسلام را شکست خواهند داد: مَهْدِیاً مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ یحَرِّفُهُمْ بِسُیوفِ أَوْلِیائِهِ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ (بحرانی، تفسیر البرهان، ج1، ص368)؛ لازم به ذکر است قوم زمینهساز با دشمنان امام عصر میجنگند و کشتههای آنان شهید محسوب میشود و سرانجام انقلابشان به حکومت جهانی امام مهدی متصل خواهد شد: کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ ... وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ ... وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء (نعمانی، الغیبة، ص273)؛ سند حدیث نیز معتبر است (ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج6، ص13).
[125] . زمینهسازان ایرانی از سلاحهای پیشرفته در جنگ با دشمن بهره میبرند: لَهُ کَنزٌ بِالطّالَقانِ ... و رِجالٌ کَأَنَّ قُلوبَهُم زُبَرُ الحَدیدِ ... لَو حَمَلوا عَلَى الجِبالِ لَأَزالوها لا یَقصِدونَ بِرایاتِهِم بَلدَةً إلّاخَرَّبوها... و یَحُفّونَ بِهِ یَقونَهُ بِأَنفُسِهِم فِی الحُروب ... بِهِم یَنصُرُ اللَّهُ إمامَ الحَقِّ (نیلی نجفی، سرور أهل الإیمان، ص97. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص308). شگفتی و طنز اینجا است مخالفین انقلاب زمینهساز ظهور، در حالیکه برای منکوب کردن انقلاب به حدیث کمال الدین (گزاره حدیثی نقشه دشمن برای حمله به کوههای نزدیک طالقان در ایران) تمسک میکنند در حالیکه در جای دیگر، طالقان را در کشوری غیر از ایران معرفی میکنند.
[126] . نیلی نجفی، سرور أهل الإیمان، ص45. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص271.
[127] . اینکه امام معصوم، شیعه را به عدم مداخله نظامی در جنگ منطقه آذربایجان فراخواندند (فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ)، بیانگر این است که این جنگ، ابتدا در مناطقی خارج از محدوده جغرافیای «حکومت شیعه زمینهساز» رخ خواهد داد.
[128] . «لایقوم لها شیء» دلالت بر این دارد که جنگ در ناحیه آذربایجان، تداوم و گسترش مییابد و هیچ حدّ و مرزی برای آن وجود ندارد. لازم به ذکر است این عبارت در تراث حدیثی فقط برای خشم و قدرت الهی استعمال شده است: بِقُوَّتِکَ الَّتِی لَا یَقُومُ لَهَا شَیْء (طوسی، مصباح المتهجد، ج2، ص572)؛ عِنْدَ غَضَبِی لَا یَقُومُ لَهَا شَیْء (کلینی، الکافی، ج2، ص274). و حاکی از این است که این آتش هیچ چیز جلودار آن نیست.
[129] . علی الصغیر، اسئله مهدویة، سوال 1416 (لینک). نار اذربیجان بین المخزون الروائی و مجریات الواقع المعاصر، یوتیوب (لینک).
[130] . نعمانی، الغیبة، ص147. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص226.
[131] . ابن عقده کوفی، فضائل أمیرالمؤمنین، ص104.
[132] . بحرانی، تفسیر البرهان، ج4، ص39 و 133.
[133] . حر عاملی، إثبات الهداة، ج5، ص154.
[134] . فیض کاشانی، نوادر الأخبار، ص209.
[135] . کورانی، معجم الأحادیث الإمام المهدی، ج1، ص333.
[136] . البته کعبالأحبار، اعترافات دیگری نیز در حقانیت امام علی و فضیلت اهلبیت داشته است از جمله: اعتراف به تعداد دوازده امام در امت اسلام (صدوق، عیون أخبار الرضا، ج1، ص51)؛ اعتراف به افضلیت و جانشینی امام علی بعد از پیامبر (حر عاملی، إثبات الهداة، ج3، ص175)؛ اعتراف به شهادت امام حسین توسط اشقیاء (صدوق، الأمالی، ص140) و اعتراف به منجی ادیان مهدی موعود (نعمانی، الغیبة، ص146).
[137] . ریشهری، شناختنامه حدیث، ج3، ص144-146.
[138] . اَحبار مفرد آن حِبْر، کلمهای است عِبری به معنای روحانی یهودی (ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص157).
[139] . کَعْبِ الْأَحْبَارِ حِینَ أَسْلَمَ فِی أَیَّامِ خِلَافَةِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ وَ جَعَلَ النَّاسُ یَسْأَلُونَهُ عَنِ الْمَلَاحِمِ الَّتِی تَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ فَصَارَ کَعْبٌ یُخْبِرُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْأَخْبَارِ وَ الْمَلَاحِمِ وَ الْفِتَنِ الَّتِی تَظْهَرُ فِی الْعَالَم (مجلسی، بحارالأنوار، ج45، ص315).
[140] . کورانی، المعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المهدی، ص591.
[141]. لَا تُکَذِّبُوا الْحَدِیثَ إِذَا أَتَاکُمْ بِهِ مُرْجِئِی وَ لَا قَدَرِی وَ لَا حَرُورِی ینْسُبُهُ إِلَینَا فَإِنَّکُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّهُ شَیءٌ مِنَ الْحَقِّ فَیکَذَّبُ اللَّهُ فَوْقَ عَرْشِه (برقی، المحاسن، ص230).
[142]. برای نمونه: نقل حدیث توسط دشمن اهلبیت «محمد بن الجهم» در مدح و شان فضائل اهلبیت و اقرار عقاید حقه شیعه از زبان مخالفان (ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا، ج1، ص204).
[143] . مراجعه کنید به: نحوه مواجهه با میراث روایی اهلسنت
[144] . بر مغز و افکار این جریانها و افراد، مُهر زده شده است و با مشاهده حقیقت اما همچنان بر مسیر ضلالت و گمراهی اصرار دارند.
[145] . قبانچی، موجز دائرة المعارف الغیبة، ص13 و 177.
[146] . جبهه عربی معارض و تشکّلهای نظامی مرتبط با عربها و رومیها در فتنه شام را جریان ابقع گویند. الابقع: العرب تنکح إماء الروم فیستعمل على الشام أولادهم و هم بین سواد العرب و بیاض الروم (ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج1، ص146).
[147] . إِنَّ لِوُلْدِ الْعَبَّاسِ وَ الْمَرْوَانِیِّ لَوَقْعَةً بِقِرْقِیسَاء (نعمانی، الغیبة، ص303). قرقیسیاء منطقه نزدیکی دیرالزور در شرق سوریه است (حموی، معجم البلدان،ج4، ص328) که قبل ظهور، صحنه جنگ بین دشمنان اهلبیت خواهد بود و البته پرچمهای هدایت (پرچم خراسانی و یمانی) در این جنگ حضور ندارند بلکه جبّارین و ستمگران در این جنگ شرکت میکنند: مَأْدُبَةً بِقِرْقِیسِیَاءَ ... هَلُمُّوا إِلَى الشِّبَعِ مِنْ لُحُومِ الْجَبَّارِینَ (نعمانی، الغیبة، ص278) که البته در ادامه سفیانی نیز در این جنگ در شرق سوریه شرکت میکند: السُّفْیَانِیُّ ... یَمُرُّ جَیْشُهُ بِقِرْقِیسِیَاءَ فَیَقْتَتِلُونَ بِهَا فَیُقْتَلُ بِهَا مِنَ الْجَبَّارِینَ مِائَةُ أَلْف (نعمانی، الغیبة، ص280).
[148]. الهینژاد، نمادگرایی در نشانههای ظهور، فصلنامه مشرق موعود، ش38، ص25.
[149] . یَتَخَالَفُ التُّرْکُ وَ الرُّومُ وَ تَکْثُرُ الْحُرُوبُ فِی الْأَرْضِ (طوسی، الغیبة، ص463).
[150] . حَرْبِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مَعَ فِتْیَانٍ أَرْمِینِیَّةٍ (نعمانی، الغیبة، ص147. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص226).
. لِلتُّرْکِ خَرْجَتَانِ: خَرْجَةٌ مِنْهَا خَرَابُ آذَرْبِیجَانَ، وَ خَرْجَةٌ یَخْرُجُونَ فِی الْجَزِیرَة (ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص191).
. ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص195.
هرگاه «جزیرة» به صورت مطلق به کار رود، مقصود مناطق مابین دجله و فرات در شرق سوریه و غر ب عراق است: إذا أطلقت الجَزِیرَةُ فی الحدیث و لم تضف إلى العرب فإنّما یراد بها ما بین دجلة و الفرات (ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج1، ص268)؛ الجزیرة: و هو ما بین دِجْلَة و الفُرات (ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص134).
[154] .
برای آگاهی بیشتر: فتنه شام (سوریه) قبل از ظهور، رمزگشایی از بازیگران داخلی و بینالمللی جنگ سوریه (لینک).
[155] . مناطق شرق سوریه را جزیرة الشام گویند: أَرْضِ الْجَزِیرَةِ ... الرَّقَّةُ وَ الرُّهَا وَ قَرْقِیسِیا (ابن مزاحم، وقعة صفین، ص12).
[156] . نعمانی، الغیبة، ص280. مفید، الإختصاص، ص256. طوسی، الغیبة، ص442. به سندهای گوناگون که «سه سند» آن معتبر است (ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج7، ص125).
[157] . السُّفْیانِی یمْلِکُ عَلَى الْکُوَرِ الْخَمْس (طوسی، الغیبة، ص 449).
[158] . یسْتَوِی عَلَى مِنْبَرِ دِمَشْق (نعمانی، الغیبة، ص306. و مشابه آن: صدوق، کمال الدین، ج2، ص651).
[159] . السُّفْیَانِی... الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاق (نعمانی، الغیبة، ص280).
یمُرُّ جَیشُهُ بِقِرْقِیسِیاء (نعمانی، الغیبة، ص280).
[161] .
یسْتَقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْکِ حَتَّى ینْزِلُوا الْجَزِیرَة (مفید، الإختصاص، ص256).
[162] .
قِرْقِیسیا ... یهْلَکُ فِیهَا قَیسٌ وَ لَا یدَّعِی لَهَا دَاعِیةٌ ... وَ ینَادِی مُنَادٍ هَلُمُّوا إِلَى لُحُومِ الْجَبَّارِین (کلینی، الکافی، ج8، ص295).
. قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ تَحَرَّکَ حَرْبُ قَیسٍ (نعمانی، الغیبة، ص277).
[167]
. در خلال حوادث فتنه شام و سوریه قبل از ظهور، به واقعه «مارقة الشام» نیز اشاره شده است: مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِیةِ التُّرْک (نعمانی، الغیبة، ص280)؛ المارقة: الخارجین (ثعالبی، فقة اللغة، ص357) المروق عن الشیء: الخروج منه (ابن منظور، لسان العرب، ج10، ص341)؛ مَرَقَ السَّهْمُ من الرَّمِیة: وقتی تیر از کمان خارج میشود، به گونهای که دیگر به آن تعلق ندارد را گویند (ابن عبّاد، المحیط فی اللغة، ج5، ص416)؛ الناحیة: الجانب (فیومی، المصباح المنیر، ج2، ص596) الناحیة: الجهة (طریحی، مجمع البحرین، ج4، ص359) من ناحیه الترک: ای من جهة الترک؛ مارقة الشام تخرج من جهة الترک = خروج مارقة از سمت ترکها. بنابراین «مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِیةِ التُّرْک» یعنی ساکنان ناحیه هممرز با ترک ها در منطقه شام خروج خواهند کرد همچون جدا شدن تیر از کمان (مَرَقَ السَّهْمُ من الرَّمِیة) که گویا دیگر به آن تعلق ندارد.
[168]
. النَّقِمَة إِذَا نَزَلَتْ لَمْ یَکُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ، دِفَاعٌ (کلینی، الکافی، ج2، ص375).
style="text-decoration-line: none; color: rgb(204, 34, 34); line-height: 22px !important;">[169] . البته چنین نیست و شیعه در جنگ بین طرفهای درگیر در منطقه آذربایجان، قطعا نقش بیطرفی را ایفا میکند زیرا به عدم مداخله نظامی مستقیم فراخوانده شده است.
[170] .
کلینی، الکافی، ج5، ص112.
[171] . صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص175. طوسی، تهذیب الأحکام، ج6، ص353. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج17، ص102.
[172] . لِلتُّرْکِ خَرْجَتَانِ: خَرْجَةٌ مِنْهَا خَرَابُ آذَرْبِیجَانَ، وَ خَرْجَةٌ یَخْرُجُونَ فِی الْجَزِیرَة (ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص191).
[173] . یَتَخَالَفُ التُّرْکُ وَ الرُّومُ وَ تَکْثُرُ الْحُرُوبُ فِی الْأَرْضِ (طوسی، الغیبة، ص463).
[174] . حَرْبِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مَعَ فِتْیَانٍ أَرْمِینِیَّةٍ وَ آذَرْبِیجَانَ تِلْکَ حَرْبٌ یُقْتَلُ فِیهَا أُلُوفٌ وَ أُلُوفٌ کُلٌّ یَقْبِضُ عَلَى سَیْفٍ مُحَلَّى تَخْفِقُ عَلَیْهِ رَایَاتٌ سُودٌ تِلْکَ حَرْبٌ یَشُوبُهَا (یُسْتَبْشَرُ فِیهَا) الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ وَ الطَّاعُونُ (نعمانی، الغیبة، ص147. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص226. حر عاملی، إثبات الهداة، ج5، ص154).
[179] . َ ظَهَرَتْ لِوَلَدِی، رَایَاتُ التُّرْک (نعمانی، الغیبة، ص275).
یدْخُلُ السُّفْیانِی الْکُوفَة ... وَ تُقْبِلُ الرَّایاتُ السُّودُ حَتَّى تَنْزِلَ عَلَى الْمَاءِ {در روایت تفسیر عیاشی، به "ساحل دجله در عراق" ذکر شده است: وَ یقْبِلُ رَایةٌ مِنْ خُرَاسَانَ حَتَّى ینْزِلَ سَاحِلَ الدِّجْلة (عیاشی، التفسیر، ج1، ص64)} فَیبْلُغُ مَنْ بِالْکُوفَةِ مِنْ أَصْحَابِ السُّفْیانِی نُزُولُهُمْ فَیهْرُبُونَ ... و تُبْعَث الرَّایاتُ السُّودُ بِالْبَیعَةِ إِلَى الْمَهْدِی (سیوطی، العرف الوردی، ص120-121)؛ تَهرُبُ خَیلُ السُّفیانِی (متقی هندی، کنزالعمّال، ج14، ص588)؛ إذا هَزَمَتِ الرّایاتُ السّودُ خَیلَ السُّفیانِی ... تَمَنَّى النّاس المَهدِی فَیطلُبونَه (متقی هندی، کنزالعمّال، ج14، ص590)؛ السُّفیانِی ... فَیبعَثُ جَیشاً إلَى العِراق ... عِندَ ذلِک تَخرُجُ رایةٌ مِنَ المَشرِقِ ... فَیستَنقِذُ ما فی أیدیهِم مِن سَبی أهلِ الکوفَةِ و یقتُلُهُم (دانی، السن الواردة فی الفتن، ص268)؛ در تفسیر مجمعالبیان نیز به شکست لشکر نظامی سفیانی تصریح شده است: السُّفْیانِی ... فَیبْعَثُ ... جَیشاً ... حَتَّى ینْزِلُوا بِأَرْضِ بَابِلَ مِنَ الْمَدِینَةِ الْمَلْعُونَةِ یعْنِی بَغْدَادَ ... ثُمَّ ینْحَدِرُونَ إِلَى الْکُوفَةِ فَیخَرِّبُونَ مَا حَوْلَهَا ... فَتَخْرُجُ رَایةُ هُدًى مِنَ الْکُوفَةِ فَتَلْحَقُ ذَلِکَ الْجَیشَ فَیقْتُلُونَهُمْ ... وَ یسْتَنْقِذُونَ مَا فِی أَیدِیهِمْ مِنَ السَّبْی وَ الْغَنَائِم (طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج8، ص322. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص186).
[191] . گزارشهای تاریخی بیانگر این است که از قرن چهارم، شیعیان اصیل منطقه «بذّ»آذربایجان در جنوب رود ارس، با اعتقاد به ظهور امام مهدی زندگی میکردند و بر آداب و تمایلات شیعی اصرار داشتند: یتوقعون المهدی (خزرجی، الرسالة الثانیة لأبی دلف، ص48. قزوینی، آثار البلاد، ص511. حموی، معجم البلدان، ج1، ص361).
شاهمرادی، فرهنگ انتظار در تاریخ اجتماعی تشیع آذربایجان، فصلنامه مشرق موعود، ش36، ص92.
. طبری، دلائل الامامة، ج1، ص519.
. الْقَاسِمِ بْنِ الْعَلَاءِ بِآذَرْبِیجَانَ (طوسی، الغیبة، ص276)؛ بِمَدِینَةِ الرَّانِ مِنْ أَرْضِ آذَرْبَایِجَان (طوسی، الغیبة، ص310).
. طوسی، الغیبة، ص310-315.
. َ ظَهَرَتْ لِوَلَدِی، رَایَاتُ التُّرْک (نعمانی، الغیبة، ص275).
منطقه جابروان در آذربایجان شرقی (طبری، دلائل الامامة، ص557)؛ و منطقه قصور در آذربایجان غربی (ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص147).
[198] . البته این احادیث که به «وطن اصحاب امام مهدی» اشاره کردند (صمدی، آخرین منجی، ص210-211)، از قوّت سندى برخوردار نیستند و از نظر دلالى نیز به معناى انحصار یاران امام مهدی در افراد نامبرده شده نیست (ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج8، ص372).
[199] . لِلتُّرْکِ خَرْجَتَانِ: خَرْجَةٌ مِنْهَا خَرَابُ آذَرْبِیجَانَ، وَ خَرْجَةٌ یَخْرُجُونَ فِی الْجَزِیرَة (ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص191).
[200] . یَتَخَالَفُ التُّرْکُ وَ الرُّومُ وَ تَکْثُرُ الْحُرُوبُ فِی الْأَرْضِ (طوسی، الغیبة، ص463).
[201] . حَرْبِ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مَعَ فِتْیَانٍ أَرْمِینِیَّةٍ وَ آذَرْبِیجَانَ تِلْکَ حَرْبٌ یُقْتَلُ فِیهَا أُلُوفٌ وَ أُلُوفٌ کُلٌّ یَقْبِضُ عَلَى سَیْفٍ مُحَلَّى تَخْفِقُ عَلَیْهِ رَایَاتٌ سُودٌ تِلْکَ حَرْبٌ یَشُوبُهَا (یُسْتَبْشَرُ فِیهَا) الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ وَ الطَّاعُونُ (نعمانی، الغیبة، ص147. مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص226. حر عاملی، إثبات الهداة، ج5، ص154).
[202] . قُدّامَ القائِمِ مَوتَتانِ: مَوتٌ أحمَرُ و مَوتٌ أبیضُ ... المَوتُ الأَحمَرُ السَّیفُ وَ المَوتُ الأَبیضُ الطّاعونُ (صدوق، کمال الدین، ج2، ص655)؛ سند حدیث نیز معتبر است (ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج7، ص289).
[203] . مراجعه کنید به: جنگ ولد عباس با ارمنیها و شعلههای جنگ جهانی
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.