سلام بر امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه

khaterat12.blog.ir

شهیدی که داروی نایاب خواهرش را فراهم کرد.
مرداد ماه سال ۹۸ بود.
خواهر بزرگش سخت بیمار شده بود.
خواهر دیگرش او را برای درمان به شیراز می‌برد.
دکتر خواهر را معاینه می‌کند. دارویی برایش می‌نویسد که هم کمیاب بود و هم  پنج میلیون و سیصد هزار تومان قیمت داشت.
 تمام داروخانه‌های شیراز را می‌گردند اما دارو پیدا نمی‌شود.
شخصی به آنها می‌گوید شاید داروخانه بیمارستان امیر داشته باشد. با داروخانه بیمارستان امیر تماس می‌گیرند اما آنجا هم جواب منفی می‌دهند.
خواهر که دلشکسته شده بود خطاب به برادر شهیدش می‌گوید:
آقا سعید مگر تو شهید نیستی؟ مگر تو برادر من نیستی؟ مگر نمی‌گویند شهدا زنده و شاهدند؟
پس چرا کمک نمیکنی داروی خواهرت پیدا شود؟
دو خواهر تصمیم می‌گیرند که حضوری به سراغ داروخانه بیمارستان امیر بروند.
وقتی به داروخانه می‌رسند نسخه دکتر را به مسئول داروخانه می دهند.
مسئول داروخانه به همکارش می‌گوید این همان دارو نیست؟
همکارش تأیید می‌کند.
بعد داروی مورد نظر را می‌آورد و به آنها می‌دهد.
خواهر می‌پرسد قیمتش چقدر می‌شود؟
مسئول داروخانه می‌گوید هیچ، هدیه است!!!
وقتی علت را جویا می‌شوند می‌گوید: راستش ما این دارو رو نداشتیم. اما قبل از آمدن شما آقایی آمد و گفت این دارو مورد نیاز ما نشده. لطفاً به اولین کسی که مراجعه می‌کند رایگان بدهید!!!
خواهر هاج و واج می‌ماند و یاد حرفی که به برادر شهیدش زده بود می‌افتد. به شاهد و زنده بودن شهدا یقین پیدا می‌کند و آن را عنایت شهید به خواهرش می‌داند؛؛
خدا را شکر می گویند و صلواتی به روح برادر شهیدشان می‌فرستند!!
شهید سعید کرمی مقدم شهید نوجوانی بود که با نشان دادن شناسنامه خواهرش که حرف ه سعیده اش را پاک کرده بود و دوسال از خودش بزرگتر بود به جای شناسنامه خودش به مسئول اعزام توانسته بود قوانین ثبت نامی را دور بزند و وارد جبهه بشود.
سعید بعداز چند بار شرکت در جبهه در عملیات نصر چهار به شهادت رسید و تربت پاک و مطهرش در گلزار شهدای شهرستان بهبهان زیارتگاه مشتاقان است.
✍ حسن تقی‌زاده بهبهانی
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11710

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۰۳ ، ۲۱:۲۰
منتظران امام زمان عج

عنایت امام کاظم (ع) به پدر شهید غلام علی رجبی


حاج حسن؛ پدر غلام علی همیشه می گفت: «من این زندگی و همه بچه هایم را

 مدیون امام کاظم (ع) هستم. همه بچه ها به خصوص غلام علی»


وقتی تازه ازدواج کرده بود، بیماری حصبه می گیرد. حالش طوری وخیم می شود که

 وصیت نامه اش را می نویسد و می گوید برای مراسم ختم اش لپه آماده کنند.


می گفت: همان شب در عالم رؤیا آقایی نورانی را دیدم که به من گفت: «بلند شو برو دعای کمیل ».

گفتم: «می بینید که نای بلند شدن ندارم».

آقا فرمودند: «بلند شو. من شفایت را از خدا گرفته ام. تو زنده می مانی و خدا به تو فرزندانی خواهد داد که از پیروان راستین ما خواهند بود».


پرسیدم: مگر شما که هستید؟

فرمودند: من موسی بن جعفر (ع) هستم.


مجموعه یادگاران،جلد ۲۴؛

 کتاب غلام علی رجبی، ناشر: روایت فتح


#چله_مهدوی #روز_بیستم

#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات


┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄


🎬 اکران مردمی عمار استان یزد🔻

🆔️@ekrane_mardomi

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۰۳ ، ۱۵:۴۴
منتظران امام زمان عج

تصاویر شهید حسین دهقان بهابادی 

picofile.com/file/8482168818/sh_h_dehghan16.jpg

شهید حسین دهقان و زنده یاد محمد حدادزاده و حاج حسن و حاج علیرضا ایستاده و زنده یاد حاج غلامحسین  و فرزندشان علی اکبر پشت سرشان سرهنگ محمدمهدی برادر شهید و به نظر آقای علیرضا قطب الدینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۰۳ ، ۰۸:۱۷
منتظران امام زمان عج